سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جلوه معشوق

ادامه سیر تکون تلمود

سیر تکون تلمود 2
ب) آغاز فعالیت حوزه‏هاى علوم دینى یهود
بزرگان قوم یهود، بعد از انهدام معبد، براى دوران «پراکندگى» راه کارهایى را جستجو کردند . آنها تلاش کردند تا مشکلات را حل کنند و پاسخهاى مناسبى براى این سوالات اساسى بیابند . فقیهان یهود که به «ربى» یا «راو» (259) شهرت داشته‏اند عهده‏دار این وظیفه خطیر شدند. جمعى از آنها پاى در جاى سنهدرین گذاشته و از آن پس شرح و تفسیر تورات را به عنوان یک تکلیف شرعى پذیرا شدند و بر مسند فتوا تکیه زدند. اینان در فلسطین و در جمع اندک یهودیان باقیمانده در آن دیار و در بابل تبعیدگاه یهودیان به تدریس، تفسیر و تاویل تورات یا شریعت مکتوب پرداختند. این دوره یعنى «اواسط قرن سوم میلادى، دقیقا زمانى است که ریاست عقلانى و معنوى قوم یهود به بابل رفته و در آنجا مستقر شده است» (260) و یهودیان تبعیدى این سرزمین با بهره‏گیرى از فضاى باز و آزاد سرزمین «پارس» که آن زمان تحت حاکمیت ساسانیان زرتشتى مسلک بود، تلاش بسیار روا مى‏داشتند و در عین غربت و دورى از وطن به روزگارى که این قوم «قدر ببیند و بر صدر نشیند» مى‏اندیشیدند.
جان ناس واقعه را این چنین شرح مى‏دهد:
«در سال 69 [یا 70] م. (261) که لشکر روم اورشلیم را محاصره کرد، یکى از ربى‏ها به نام «یوحنان بن زکاى» (262) از آنجا فرار کرده به شهر ساحلى «یبنه» (263) رفت و در آنجا یک نوع دارالتعلیم ایجاد کرد که آن را به زبان عبرى «مدراش» (264) گفته‏اند. وى در صدد برآمد که در آنجا حیات ادبى قوم خود را به وسیله تنظیم و تدوین شرایع و اصول آیین موسوى بقا و ثبات بخشد. از هر طرف، شاگردان مستعد و فضلاى باذوق نزد او گرد آمدند و با جدى وافر و جهدى مستمر، به تفسیر کتب مقدس باستانى قوم و جمع‏آورى و تدوین اخبار و روایات اسراییلى مشغول گشتند. در آن هنگام که شوراى سنهدرین از میان رفته بود. وى شورایى دیگر از علما تشکیل داد و به ضبط و ثبت تواریخ ایام و تقویم سالیانه یهود پرداخت و سپس به تالیف و نگارش نظامات و قواعد ملت یهود شروع کرد». (265)
و این آغاز راهى بس طولانى به درازاى چند قرن بود که لحظه لحظه آن پر از حوادث خوش و ناخوش است. اگر چه ریاست شورایى که «زکاى» تاسیس کرده بود، از سوى رومیان به رسمیت شناخته شد و رئیس آن لقب «بطرک» (پاتریارک) (266) گرفت، اما این حوزه «شصت سال» (267) بیشتر دوام نیاورد و کارهاى بزرگ و ناتمام او بر دوش آن دسته از «بازماندگان قلیلى افتاد که با طومارهاى اوراق و مکتوبات خود، به شهر جلیل کوچ کردند». (268)
ج) گردآورى میشنا
با گسترش فعالیت علمى حوزه‏هاى یهود در جلیل و ظهور عالمان بزرگ و برجسته‏اى نظیر «ربى مایر» (269) و «ربى یهودا هناسى» (270) ، مدارس علمیه یهودى رونق یافت و در طى چند قرن، شش نسل از ربى‏ها در همین حوزه‏ها و مدارس علوم دینى، به شرح، تفسیر و تاویل تورات پرداختند. اینان که در زبان عبرى به تناییم (271) (آموزگاران شریعت) شهرت داشتند، حجم وسیعى از شرح و تفسیرهاى گوناگون که هنوز به‏صورت شفاهى بود، فراهم آوردند. بعدها با تلاش «یهودا هناسى» حاصل تلاش این عالمان در مجموعه‏اى شامل تمامى شریعت شفاهى و بعضى از نظرات شخصى خود او، با نام «میشنا» (272) یا «میشناى کبیر یهودا هناسى» ظهور کرد.
میشنا از ریشه عبرى «شانو» (273) به معناى «تکرار کردن» است و به تعلیمات شفاهى یعنى آنچه به وسیله تکرار کردن مى‏توان فرا گرفت، اشاره مى‏کند. این اسم در مقابل «میقرا» (274) که به معناى قرائت متن کتاب مقدس (شریعت مکتوب) است، آورده مى‏شود و از این‏رو، میشنا بر تمامى احکام شرعى «تورات منقول یا شفاهى» (275) که توسط فقیهان یهود طى قرنها از «اسفار خمسه» (276) یا «تورات مکتوب» (277) استخراج شده‏اند، اطلاق مى‏شود. (278) زبانى که میشنا به آن زبان نوشته شده است «شکلى از زبان عبرى بومى است که با زبان عبرى کتاب مقدس [عهد عتیق‏] فرق دارد. صفت مشخص میشنا موجز بودن جملات و فقدان پیرایه‏هاى ادبى در آن است». (279)
فهرست مطالب میشنا
میشنا در شش بخش، یا به زبان عبرى شش «سدر» (280) و به ترتیب ذیل تدوین شده است:

1-  زراعیم (281) (بذرها) در یازده رساله: در این بخش، از مسایل مربوط به کشاورزى، غذاها، سرزمین فلسطین و مسایل متفرقه دیگر سخن به میان آمده است.
2- موعد (282) (عیدها) در دوازده رساله: درباره روز سبت (283) (شنبه) و مناسبتها و اعیاد سال.
3-  ناشیم (284) (زنان) در هفت رساله: درباره مسایل و احکام مربوط به ازدواج، طلاق، نذر و قسم.

4-  نزاقین (285) (خسارتها) در ده رساله: درباره حقوق مدنى و کیفرى، ساختار قضایى و دادگاههاى حقوقى و کیفرى و آیین دادرسى.

5- قداشیم (286) (مقدسات) در یازده رساله: درباره معبد و مراسم عبادى تقدیم قربانى.

6-  طهاروث (287) (طهارت) در دوازده رساله: درباره احکام طهارت و نجاست شرعى.

«گمارا» (288) یا تفسیر میشنا
فقیهان یهود با تلاش و جهد وافر خود، اجازه ندادند تورات در حصار تنگ کلمات باقى بماند . آنان با شرح و تفسیر، و با اجتهاد خویش نص تورات را پویا ساخته و آن را براى مسایل و نیازهاى روز جامعه یهود پاسخگو و انعطاف‏پذیر نمودند. از این همه تلاش که در راه تفسیر تورات برداشته شد، مجموعه‏اى عظیم به نام «میشنا» براى نسلهاى بعدى و تا به امروز باقى مانده است.
اما میشنا بسیار گسترده و در عین حال از ایجاز و اختصارى شدید در عبارات و جملات برخوردار بود؛ این ایجاز و اختصار مفرط و بیش از اندازه بدان خاطر بود که از برکردن آن براى حافظان آسان‏تر شود. از این‏رو، میشنا «براى کسى که به تاریخ و سوابق زندگى یهود معرفتى نداشته باشد، به نحو عاجزکننده‏اى مختصر و مبهم است». (289) این ایجاز و ابهام، عده‏ایى از فقیهان را بر آن داشت که به شرح و تفسیر آن روى آورند . اینان که به اموراییم (290) (شارحان) ملقب بودند، همانند شش نسل پدید آورندگان میشنا یعنى تناییم، طى شش نسل تلاش فکرى و فقهى خود، دو اثر گرانبها را به جامعه یهود تقدیم داشتند. اموراییم بابل و فلسطین، همان کارى را که تناییم آن دو دیار در قبال تورات انجام داده بودند، درباره میشنا کرده‏اند؛ یعنى اگر تناییم به شرح و تفسیر و روزآمد کردن تورات پرداختند و در نتیجه «میشنا» را به جامعه عرضه داشتند، اینان به توضیح و تبیین میشنا و اجتهاد در تعالیم آن همت گماردند، که ثمره تلاش آنها دو تفسیر یا دو «گمارا» تحت عناوین «گماراى اورشلیم» (291) از اموراییم فلسطین و «گماراى بابلى» (292) از اموراییم بابل بود.
این دو تفسیر، صرف‏نظر از تفاوتى که از نظر مکان کتابت و هویت تدوین کنندگان دارند، از لحاظ کمى و کیفى نیز با هم تفاوتهایى دارند، که از افتراق کمى آن دو مى‏توان به اختلاف در حجم مطالب هر یک اشاره کرد؛ گماراى اورشلیم در مقایسه با گماراى بابلى از حجم مطالب کمترى برخوردار است و این تفاوت به حدى است که حتى نقل شده است که «تفسیر بابلى یازده برابر خود میشناست». (293)
با گذشت زمان، طى حدود 150 سال، با کار جدى و جرح و تعدیل‏هاى سابوراییم (294) (استدلالیان) تفسیر بابلى متحول گشت و در قرن پنجم میلادى به شکل مجموعه‏اى به نام «تلمود بابلى» مرکب از میشنا و گماراى بابل، در آمد. در مقابل، با ادغام گماراى اورشلیم و میشنا «تلمود اورشلیمى یا فلسطینى» شکل گرفت. وجه مشترک هر دو تلمود، میشنا، و نقطه افتراق آنها گماراست. در اینجا پیش از پرداختن به معرفى اجمالى سرشناس‏ترین اموراییم این شش نسل، که در تدوین تلمود نقش اساسى را ایفا کرده‏اند، تفاوتهاى تلمود بابلى و اورشلیم را مرور مى‏کنیم.... ادامه دارد