سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جلوه معشوق

ادامه سیر تکون تلمود

سیر تکون تلمود 3
تفاوتهاى تلمود بابلى و تلمود فلسطینى
علاوه بر تفاوتهایى که ذکر شد، مى‏توان به موارد زیر نیز اشاره کرد:

1-  تلمود اورشلیمى یا فلسطینى، از مباحثى نظیر مسایل مربوط به سرزمین فلسطین، و وضعیت کشاورزى در آن مرز و بوم، به اطناب سخن مى‏گوید، در حالى که در تلمود بابلى از این گونه مباحث سخنى به میان نیامده است.

2-  بر خلاف تلمود بابلى که پر از حکایات، داستان و افسانه است، در تلمود اورشلیم از این قبیل موارد کمتر مى‏توان سراغ گرفت.

3- - گذشته از ناهمگونى در سازمان دهى موضوعات و روشهاى فکرى و تحقیقى، هر دو تلمود، از نظر کیفیت تدوین نیز متفاوت‏اند؛ انشاى تلمود بابلى با احتیاط زیاد و صرف وقت صورت پذیرفته است؛ در حالى که شتاب در ویرایش و عدم دقت و صرف وقت لازم و کافى از مشخصات بارز تلمود فلسطینى است.

4-  از لحاظ تاریخى نیز تلمود بابلى و اورشلیمى با هم تفاوت دارند؛ تلمود بابلى بعد از تلمود اورشلیم تدوین شد و از این‏رو، در مقایسه با آن از اعتبار بیشترى برخوردار است

5-  روشهاى تحقیقى و تعلیمى تلمود بابلى با توجه به قلمرو وسیع و تحلیل عقلانى دقیق آن، نسبت به تلمود فلسطینى، فضاى بازترى براى بسط و توسعه مباحث فکرى و عقلى فراهم آورده است.

6-  و آخرین نکته این که: تا قرنها توجه جهانیان به تلمود بابلى معطوف بود و تنها در این صد ساله اخیر، علایق نهفته نسبت به تلمود فلسطینى بیدار گشته است؛ اما با این همه، هنوز از تلمود فلسطینى به عنوان یک منبع درجه دوم بعد از تلمود بابلى یاد مى‏کنند. چهره‏هاى برجسته شش نسل از اموراییم

1-  نسل اول
«راو» (نام اصلى: ابا اریخا) (295) متوفاى 247 م. او پایه‏گذار حوزه علمیه شهر «سورا» (296) بود. «سموئیل» (297) متوفاى 254 م. او مدرسه علمیه نحاردیه (298) (یا نهر دعا) را پایه گذارى کرد. این مدرسه بعدها به «پامبدیتا» (299) نقل مکان کرد.

2- نسل دوم
«راوجودا» (300) متوفاى 297 م. وى بعد از «راو»، ریاست مدرسه علمیه سورا را به عهده گرفت. «راو یهودا» (ابن حزقیال) (301) متوفاى 299 م. او رئیس حوزه علمیه پامبدیتا بود.

3 - نسل سوم
«راوحیسدا» (302) متوفاى 309 م. رئیس حوزه علمیه سورا.
«راو نحمان» (ابن یعقوب) (303) متوفاى 320 م. قلمرو فعالیت او نحاردیه (نهر دعا) بود. او از عنوان «قاضى» که ظاهرا عنوانى است براى رهبرى غیر دینى یهودیان بابل یعنى راس‏الجالوت برخوردار بود. (304)
«ربا (ابن نحمانى) (305) متوفاى 330 م. او مشهورترین استاد این نسل است که ریاست مدرسه علمیه پامبدیتا را بعهده داشت. او را به‏خاطر تواناییهاى بسیار بالایش در مناظرات و احتجاجها، «ریشه کن کننده کوهها» (306) لقب دادند.

4-  نسل چهارم
«اباى» (307) متوفاى 339 م. او رئیس حوزه علمیه پامبدیتا بود.
«راوا» (308) (ابن یوسف بن هاما) متوفاى 352 م. او پایه‏گذار حوزه علمیه «ماهوزا» (309) بود.
5- نسل پنجم

«راو پاپا» (310) متوفاى 357 م. شاگرد اباى «وراوا» که رهبرى حوزه علمیه «نارش» (311) را به عهده داشت.

6-  نسل ششم

«راو آشى» (312) متوفاى 427 م. رئیس سرشناس و برجسته حوزه علمیه سورا، که نامش در تاریخ تنظیم و سامان دهى تلمود، مى‏درخشد.
طبقه‏بندى مطالب تلمود
از ویژگیهاى بارز و برجسته تلمود، احتجاجها، استدلالها و مباحثات غامض، پیچیده و سرشار از تعقید آن است. بعضى از مباحثات تلمود، همان مباحثى هستند که اموراییم طرح کرده‏اند، اگر چه احتمالا به هنگام تنظیم و سامان دهى باز سازى شده‏اند. تلمود، بر خلاف میشنا، خود را به بیان خلاصه‏اى از دیدگاههاى متناقض و گوناگون، محدود نساخته و در پى شرح و بسط دیدگاههاى اساسى و کلان و در بعضى مواقع نظریه‏هاى خرد و جزئى تناییم و اموراییم، بر آمده است.
با این همه، تلمود اثرى متجانس و یکدست که حاصل کار یک نویسنده باشد، نیست. تلمود حاصل و ثمره تقریر اندیشه‏ها و گفتار فقیهان زیادى است که در یک دوره نسبتا طولانى مى‏زیسته‏اند و هدف هیچ کدام از آنها خلق یک اثر مدون نبوده است. به همین دلیل، ما در تلمود با مباحث و موضوعات پراکنده و غیر مرتبطى مواجه مى‏شویم که در بر گیرنده طیف وسیعى از دیدگاهها و علایق تلمودیان است. در تلمود نمى‏توان از گرایش روشن یا هدف خاصى سراغ گرفت. به‏طور کلى، هر بحث تلمود، نسبت به دیگر مباحث، در عین حال که داراى نوعى علقه و ارتباط هست، اما بیگانه و مستقل مى‏نماید.
از سوى دیگر، از نحوه و روش بیان مطلب که در تلمود به استخدام گرفته شده، یعنى شکل نقل قول مستقیم نظیر «اباى مى‏گوید...» یا «ربا بیان مى‏دارد...» برمى‏آید که اثر مزبور تاریخچه نظرات فقیهان اعصار گذشته یهود نیز هست. از ویژگیهاى دیگر تلمود مى‏توان به فضاى آزاد حاکم بر مباحث تلمود نیز اشاره کرد؛ طرح ابهام و ایراد شبهه نه تنها مجاز که از نظر تلمود مطالعه و تحقیق پیرامون مسایل مختلف و طرح ایراد و اشکال یک ضرورت پژوهشى و لازمه علم آموزى است. از نظر تلمود، هیچ پرس و جویى ناصواب نیست و از طلبه انتظار مى‏رود حتى در خود تلمود تامل کرده، آن را زیر سوال برده و به نقد بکشد.
هلاخا و آگادا

از مباحث مربوط به تقسیم بندى مطالب تلمود، باید به دسته‏بندى مطالب به «هلاخا» (313) و «آگادا» (314) نیز اشاره کرد. «هلاخا» به آن دسته از مطالب تلمود که درباره شریعت و احکام شرعى است، اطلاق مى‏شود. مى‏توان گفت که هلاخا در واقع همان فتاوا و نظرات فقهى عالمان یهود است که با استناد به نص تورات و بر اساس اجتهاد و استنباط شخصى بیان شده‏اند. به تعبیر دیگر، هلاخا واژه‏اى عبرى به معناى «قوانین غیر مکتوب» (315) است که در اصطلاح به آن «تفسیر شریعت» نیز مى‏گویند.
در تعریفى دیگر از هلاخا، آن را «عبارت از شرحها و تفسیرهاى منطقى گروهى از عالمان یهودى درباره احکام تورات و نظریاتى که «عزرا» براى نجات ملت یهود اظهار کرده بود [دانسته‏اند] که هدف آن زنده نگهداشتن وجدان و هوشیارى یهود است. «هلاخا» اصول زندگى فرد یهودى را در قالب ریخته و نیز قدمهاى او را استوار و هدایت مى‏کند». (316) هلاخا همان «فتوا»یى (317) است که تورات از آن سخن گفته و «تجاوز به چپ یا راست» (318) از آن را گناه دانسته است.
«آگادا» نیز در لغت به معناى داستان و حکایت است و در اصطلاح تلمودى، به «هر چیزى در تلمود اطلاق کرده‏اند که هلاخا نباشد. به‏طور کلى آگادا مشتمل است بر امثله یا داستانهایى که براى رفع ابهام مى‏آید، تکه‏هایى از زندگى‏نامه، تاریخ، پزشکى، سحر، تشویق افراد به پاکدامنى و پیروى از شریعت. اغلب اوقات بعد از بحث درباره موضوع بغرنج و ملالت‏آور، براى انبساط خاطر طلاب علوم، داستانى از آگادا [به تعبیر درست‏تر، داستانى آگادایى‏] نقل مى‏شد». (319) آگادا در میان مجموعه مطالب تلمود «معرف بخشى از ادبیات علماى یهود است که از بخش قوانین مجزاست... درست همان طور که علماى یهود مى‏کوشیدند براى تصمیمات و فتواهاى خود، از متن تورات دلایلى به دست آورند، همان گونه سعى مى‏کردند درسهاى اخلاقى و روحانى خود را با ذکر شواهدى از همان منبع تایید و تقویت نمایند». (320) اگر هلاخا را «شریعت مجسم» (321) خوانده‏اند، آگادا را نیز باید «روایاتى آزاد [دانست‏] که قانونى که اثر اخلاقى برخود دارد، آن را تنظیم مى‏کند». (322) البته باید توجه داشت که اعتبار و ارزش هلاخا و آگادا متفاوت است. «هلاخا یک حکم دینى محسوب مى‏شود و تا روزى که به وسیله یک مرجع تقلید صلاحیت‏دار نسخ نشده، عمل به آن واجب است [اما] آگادا... به عنوان نظر شخصى دانشمندان به شمار آمده و براى جامعه به صورت کلى یا فردى داراى نیرویى الزام آور نبوده است». (323)                               ادامه دارد