سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جلوه معشوق

پیامد وسوسه شیطان

پیامد وسوسه شیطان
در مقابل صالحان، طالحانى هستند که شیطان از دور، آنان را وسوسه مى‏کند، قلبشان منزل او مى‏شود و بالاخره با دست و بدنشان هم تماسى برقرار کرده و مصافحه مى‏کند. قرآن حکیم، هر سه گروه را بیان کرده است:
آنها که از راه دور، تحت کنترل شیطان هستند و شیطان در قلبشان وسوسه کرده آنها را فریب مى‏دهد، در آیاتى از قبیل : «ان الشیاطین لیوحون الى اولیائهم‏» (1) بیان شده است. گاهى در ذهن انسان، مغالطه‏اى ترسیم مى‏شود و به طور ناخود آگاه به دام مغالطه مى‏افتد. البته ابتدا نمى‏فهمد که مغالطه مى‏کند، اما وقتى خوى مغالطه‏گرى براى او ملکه شد، عمدا مغالطه مى‏کند و در اثر آن، هنگام سخنرانى یا در نوشته‏ها، حقى را باطل و باطلى را حق نشان مى‏دهد. وقتى عده‏اى تحت ولایت‏شیطان قرار گرفته وساوس او را پذیرفتند و بر اساس آن عمل کردند، به تدریج قلبشان منزل شیطان شده مهماندار او مى‏گردند; این نکته در بخش دیگرى از آیات قرآن کریم آمده است: «هل انبئکم على من تنزل الشیاطین تنزل على کل افاک اثیم‏» (2) . بیگانگان مى‏پندارند آنچه را که رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بیان کرده نعوذ بالله بر اثر وسوسه‏هاى شیطانى بوده و قلب او منزل شیطان است! همان حرفى که «سلمان رشدى‏» یا «عزیز نسین‏» پلید گفته‏اند، که حرف تازه‏اى نیست، در جاهلیت کهن نیز بوده. مشرکان بت پرست‏حجاز مى‏گفتند: این حرفها، آیات شیطانى است! و خدا مى‏فرماید: آیا من شما را با خبر کنم که شیطان بر چه کسى نازل مى‏شود و قلب چه گروهى، منزل اوست؟ قلب انسان دروغگو و دروغ پرداز، جایگاه نزول شیاطین است; اما کسى که هم در مسائل علمى امین و صادق الوعد است و هم در مسائل مالى و امور عملى، امین و صادق العهد، منزه از آن است که قلبش منزل شیطان باشد. پس مغالطه‏گران، گذشته از اینکه در آغاز با وساوس شیطانى حرکت مى‏کنند، بتدریج قلبشان منزل شیاطین مى‏شود.

یار شیطان
از این مرحله پایینتر، کسى است که نه تنها مهماندار شیطان، بلکه با وى «قرین‏» و یار است. در آیات دیگر به این نکته اشاره شده که:
«و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین‏»
(3)
اگر کسى «تعاشى‏» کند و خود را عمدا به کورى بزند و آیات فراوان الهى را نبیند، «قرین‏» بدى به نام شیطان براى او مقرر مى‏شود و در نتیجه نه تنها در امور علمى، بلکه همیشه گرفتار مغالطه است و هر چه شما بخواهید او را تفهیم کنید نمى‏فهمد و نه تنها در امور عملى گرفتار رذایل است و اگر بخواهید با پند و اندرز، رذایل او را به فضایل تبدیل کنید نمى‏توانید، بلکه در کارهاى روزانه، حرکتها، قیام و قعودهاى او نیز شیطان نفوذ دارد. درباره این گروه، حضرت على (علیه السلام) در اوایل نهج‏البلاغه مى‏فرماید: «فنظر باعینهم و نطق بالسنتهم‏» (4) یعنى گوینده، شیطان است اما با زبان آنان سخن مى‏گوید; بیننده، شیطان است اما با چشم آنان مى‏بیند.
پس در این قسم دوم، انسانها دو دسته‏اند; به این معنى که در هر سه مرحله عده‏اى، از فرشته‏ها و عده‏اى، از شیاطین کمک مى‏گیرند; اما باید توجه داشت که هر دو گروه باید خالص باشند. آنها که از فرشته در مراحل سه‏گانه مدد مى‏گیرند، در مسائل عبادى، بنده خالص حق هستند و جز خدا به چیزى نمى‏اندیشند و آنها هم که در مراحل سه‏گانه تحت ولایت‏شیطانند جز شیطنت‏به چیزى نمى‏اندیشند; نه اینکه گاهى آدم خوب و گاهى آدم بدى هستند یا گاهى کار خوب و گاهى کار بد مى‏کنند، از قبیل: «خلطوا عملا صالحا و اخر سیئا»
(5)
بلکه چون فرشتگان افراد خالص را مى‏پذیرند و بر آنها نازل مى‏شوند و قلب آنها را منزل خود قرار مى‏دهند و شیاطین هم افراد خالص رامى‏پذیرند. قلب کسى که در کفر یا نفاق، که همان کفر قلبى است، ممحض شده منزل شیطان است. از این رو کسانى که فقط کارهاى شیطنت آمیزى مى‏کنند، سحر و شعبده‏اى دارند و «النفاثات فى العقد» (6) هستند، بد محض‏اند. گرچه بد محض به معناى فلسفى آن در هیچ جاى عالم نیست، منظور از بد، بد مقایسه‏اى است. حتى مار، عقرب، جهنم و شیطان، بد مقایسه‏اى هستند نه بد محض و گرنه همان گونه که موجودات دیگر از زندگى خود و فرشته‏ها از هدایت لذت مى‏برند، شیاطین نیز از زندگى خود یا از اغواى دیگران لذت مى‏برند
.... منبع :مراحل اخلاق در قرآن  آیه الله جوادی آملی

1. سوره انعام، آیه 121.
2. سوره شعراء، آیات 221 222.
3. سوره زخرف، آیه 36.
4. نهج البلاغه، خطبه 7.
5. سوره توبه، آیه 102.
6. سوره فلق، آیه 4.