راز و رمز تعدد ازدواجهای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
راز و رمز تعدد ازدواجهای پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
ازدواج نه تنها به طور طبیعی ارضای غرایز جنسی را در پی دارد و شکوفایی بسیاری از استعدادهای آدمی در پرتو آن صورت میپذیرد. برابر آیات قرآنی، جهان ماده بر اساس نظام زوجیت و مشارکت و پیوند مذکر و مؤنثشکل گرفته(ذاریات 49 حج5)
و حیات انسان و تداوم نسل او نیز در پرتو ازدواج میسر شده است.( روم 21 و اعراف 189)
بدینسان ازدواج برترین گزینه طبیعی برای دستیابی به رشد و تکامل صحیح انسانی است.
تاریخ زندگی بشر در امر پیوند مرد و زن، چگونگی آن، شاهد فراز و نشیبهای شگرفی بوده است; از دیرباز واقعیتهای طبیعی همچون بلوغ دیرتر مردان و افزایش تعداد زنان مهیای ازدواج و پایان یافتن زودتر سن باروری در زنان و ضرورتهای اجتماعی همچون کشته شدن مردان جوان در حوادث مختلفی همانند جنگ و نظایر آن و بر جای ماندن زنان بیوه، چند همسری را در عرصه تاریخ زندگی آدمیان رقم زده است; ولی دیدگاههای مکاتب و فلسفههای مختلف در زوال، فزونی، گسترش، کاهش یا محدود ساختن چند همسری تاثیر بسیار داشته است.
اسلام به عنوان واپسین دین الاهی در زمانی طلوع کرد که تعدد زوجات، به صورت نامحدود و به شکل غیر منضبط، در میان اعراب رواج داشت. قرآن کریم به دلیل ضرورتهای طبیعی و اجتماعی اصل چند همسری را به کلی مردود ندانست ولی از یک سو با محدود ساختن آن از نظر تعداد به چهار همسر، گام مهمی در اصلاح و ساماندهی وضعیت نامطلوب متداول آن دوران برداشت; و از سوی دیگر با مشروط ساختن تعدد زوجات به رعایت عدالتبه صراحت اعلام کرد: اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، تنها یک تن را به همسری برگزینید( نساء 3 )
اکنون این پرسش مطرح میگردد که چرا پیامبر از این محدودیت مستثنا شده، همسران زیادتری برگزید؟ به راستی آیا علاقه جنسی موجب تعدد ازدواج آن حضرت شده استیا حقیقت چیز دیگری است؟
نخست تعداد همسران، تاریخ و چگونگی ازدواج آنان با پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله را به صورت مختصر مورد بررسی قرار میدهیم:
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در طول زندگی خویش با یازده تن ازدواج کرده است:
علل تعدد زوجات پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
با اندکی دقتبه خوبی میتوان دریافت که راز و رمز این پیوندها، تمایلات جنسی نبوده است; زیرا:
. بیشترین عمر پیامبر صلی الله علیه و آله (بیش از دو سوم آن) آن هم بخش نخستین، از آغاز جوانی تا دوران میان سالی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، از 25 تا 50 سالگی فقط با یک همسر یعنی حضرت خدیجه سپری شده است. از 50 تا 51 سالگی بدون همسر زیسته است و از 51 تا 53 سالگی فقط با سوده که زنی سالخورده بود زندگی نموده است.
تعدد همسران پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در فاصله سال اول تا هفتم هجری، یعنی از 54 تا 61 سالگی آن حضرت صورت پذیرفته است.
نگاهی کوتاه به تاریخ و ترتیب آنها روشن میسازد که اصولا این ازدواجها بر اساس مصالح و به دلیل ایفای مسؤولیتهای همه جانبه نبوت صورت گرفته است; زیرا اگر جز این بود، چگونه پس از ازدواج با عایشه که تنها همسر باکره وی بود و از جمال و زیبایی نیز بهره وافی داشت، با زن سالخوردهای چون زینب بنتخزیمه ازدواج میکند که تنها سه ماه بعد از ازدواج از جهان ختبرمیبندد یا پس از آن ام سلمه را به همسری برمیگزیند که خود او در پاسخ خواستگاری پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، بزرگی سن، داشتن چهار فرزند یتیم و... را موجب عدم شایستگی خود برای همسری دانسته، عذر خواهی میکند; اما پیامبر این امور را مانع نمیداند و او را به همسری برگزیده، همانند عایشه نزد او اقامت میگزیند.
سخنان پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در ارزشیابی همسران، روش مناسبی برای یافتن دیدگاه پیامبر در این ازدواجها است; عایشه خود میگوید: پیامبر به گونهای به خدیجه عشق میورزید و دوستان وی را چنان محترم میداشت که موجب شگفتی میشد[1] و گاه گوسفندی ذبح نموده، گوشت آن را بین دوستان خدیجه تقسیم میکرد. بدین روی، در برابر هیچ زنی همانند خدیجه حسادت نمیورزیدم; زیرا پیامبر هماره یاد او را گرامی میداشت. یک روز به پیامبر گفتم: خداوند در عوض آن پیرهزن گندمگون غیر باکره، بهتر از او را نصیب تو ساخته است! پیامبر به سختی برآشفت و در پاسخ فرمود: قسم به خدا! هرگز بهتر از خدیجه نصیبم نشده است; زیرا او به هنگام کفر مردمان به من ایمان آورد و آن گاه که همگان مرا تکذیب کردند، مرا تصدیق کرد و آن گاه که همگان محرومم کردند، به یاریام برخاست. خداوند از او فرزندانی به من عطا فرمود که از زنان دیگر نصیبم نساخته است.[2] .
همان طور که ملاحظه میکنید، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ملاکهای عایشه مبنی بر جوانی، زیبایی و بکارت را رد کرده، سبقتخدیجه در ایمان، ایثار، یاری و افتخار مادری فرزندانش را به عنوان ملاکهای برتری خدیجه ارزشیابی میکند.
بر اساس آیه شریفه 52 سوره احزاب، نیاز به این گونه ازدواجهای سیاسی و مصلحتی در سال هفتم هجری به پایان رسید و در سه سال پایانی عمر آن حضرت، جایگزینی همسران گذشته یا ازدواج جدید با هر زنی، اگر چه مورد پسند پیامبر قرار میگرفت، از سوی خداوند ممنوع گردید.
مردانی که به بهرهمندی از زنان میاندیشند، تلاش میکنند با تهیه لباس و توسعه آسایش و هزینه کردن اموال، دل آنان را به دست آورند، اما بر اساس آیه شریفه 28 سوره احزاب، پیامبر در سال نهم هجری که گسترش اسلام، وضع اقتصادی مسلمانان را بهبود بخشیده بود، وقتی همسرانش از او لباس و وسایل بهتر طلب کردند، یک ماه از همه آنها کناره گرفت و پس از گذشتیک ماه، به دستور خداوند، آنها را مخیر ساخت تا میان آسایش و رفاه دنیا و زندگی با پیامبر، یکی را برگزینند. آنان که از درخواستهای مادی خود پشیمان شده بودند، زندگی با پیامبر را برگزیدند.
بدون شک در جامعه آن روز عربستان که به صورت قبیلهای اداره میشد و تنها پیوندهای نسبی و سببی عامل حمایت قبایل از اشخاص میگردید، بسیاری از ازدواجهای پیامبر برای جلب حمایت اقوام و قبایل مختلف بوده است. در این راستا توجه به این نکته مهم است که حتی دو تن از همسران پیامبر نیز از یک قبیله نبودهاند!
به راستی آیا عقد کردن دختر نوجوانی چون عایشه در سن 7 یا 17 سالگی که عروسی با وی سالیان بعد صورت پذیرفت، میتواند علت غیر سیاسی داشته باشد؟
آیا ازدواج با حفصه، که به گفته اهل سنتبرای تکریم عمر که به شدت بر اثر بیوگی دخترش آزرده خاطر شده بود، جز در سایه جلب قلوب و محبت او و قوم و قبیلهاش صورت پذیرفته است؟
آیا ازدواج با صفیه و جویریه، دختر سر کرده یهودیان شکستخورده بنی نضیر و بنیمصطلق که از کنیزان بودند، جز برای التیام آثار روانی جنگ میان یهودیان و مسلمانان بود؟ آیا این پیوندها را که رویکرد مشتاقانه صدها تن از یهودیان به اسلام را رقم زد و مسلمانان را بر آن داشت که بستگان در بند جویریه را خویشاوندان رسول خدا دانسته، آزاد سازند، میتوان به انگیزههای پنداری و غیرواقعی دیگری نسبت داد؟
آیا میتوان گفت ازدواج پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله با ام حبیبه دختر ابوسفیان که اصلا در مدینه حضور نداشت، بلکه در حبشه بود و به دلیل ارتداد و مرگ همسرش دچار ضربه شدید روحی شده بود، جز برای تسکین آلام روحی او از یک سو و حفظ یک زن مؤمنه و مهاجره در برابر احتمال بازگشتبه خانواده مشرک خویش از سوی دیگر و برقراری پیوند سببی با سرکرده مشرکان مکه، برای کاستن دشمنی آنان از سوی سوم، انگیزه دیگری داشته است؟
آیا پذیرش همسری میمونه که خود را به پیامبر بخشید، در شرایطی که پیامبر پس از صلح حدیبیه، برای انجام مناسک حجبه مکه رفته بود و مکه در التهاب این حضور قرار داشت و درخواست پیامبر برای برگزاری جشن و دادن ولیمه ازدواج که با کمال تاسف توسط سران شرک پذیرفته نشد، نشانه روشنی بر آن نیست که در این ازدواج، جلب قلوب مکیان به اسلام و مسلمین مد نظر بوده است؟
آیا میتوان پذیرفت ازدواج پیامبر با دختر عمه خودش زینب دختر جحش که قبل از آن همسر زید غلام آزادشده پیامبر بود و در تلقی جامعه جاهلی آن دوران بسیار ناپسند و مخالف شان آن حضرت بود و حرف و سخنانی را نیز علیه پیامبر برانگیخت، به دلیل زیبایی او بوده است؟ آیا پبامبر قبلا دختر عمه خودش را ندیده بود؟ مگر پبامبر خود، زید را به خواستگاری او نفرستاده بود؟ مگر پذیرش همسری زید از سوی زینب، به اشارت و فرمان آن حضرت نبود؟ آیا پبامبر نمیتوانست قبل از آن پیوند و جدایی، خود به خواستگاری بشتابد؟ به راستی آیا میتوان قبول کرد به جان خریدن آن همه نیش و کنایه جز برای انجام فرمان خداوند و در هم شکستن سنت غلط و جاافتاده عرب جاهلی صورت پذیرفت؟
. افزون بر موارد پیشین، مؤید دیگر آن است که تعدد همسران، نه تنها موجب آسایش و رفاه پیامبر نبود; بلکه برابر آیات نخستین سوره تحریم، برخی از همسرانش، با گفتار و کردار خود، موجبات آزردگیخاطر و رنجش آن حضرت را فراهم میساختند و پیامبر گر چه گاه از تصمیم خود مبنی بر طلاقشان، سخن به میان میآورد ولی به مقتضای دلایل و مصالح پیشگفته، صبوری پیشه ساخته، از آنها جدایی برنگزید.
1- مستدرک حاکم ص 16 ج 1
2 صحیح بخاری ج4 ص 230