سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جلوه معشوق

معنای‌ زینت‌ و غرور بودن‌ دنیا، و اثر آن‌

معنای‌ زینت‌ و غرور بودن‌ دنیا، و اثر آن‌

راه‌ مؤمن‌ حقیقت‌ است‌ و واقع‌؛ راه‌ کافر زینت‌ است‌ و غرور. زینت‌ چیزی‌ است‌ که‌ انسان‌ را از حقّ به‌ باطل‌ می‌گرایاند، و باطل‌ را به‌ چهر?‌ حقّ و زشتی‌ را بصورت‌ جمال‌ و زیبائی‌ در نظر جلوه‌ می‌دهد. شخصی‌ که‌ خود را زینت‌ می‌کند برای‌ آنست‌ که‌ خود را نیکو بنمایاند، زن‌ که‌ زینت‌ می‌کند، گیسوان‌ و چهر?‌ خود را می‌آراید، دست‌بند و گردن‌بند و گوشوار می‌بندد برای‌ آنستکه‌ معایب‌ خود را نیکو جلوه‌ دهد یا بر حُسن‌ خود بیفزاید؛ و چون‌ دارای‌ حسن‌ واقعی‌ نیست‌ و زینت‌ دارای‌ حُسن‌ است‌، با زینت‌ نمودن‌، دید? ناظر را از زشتی‌ خود و نارسائی‌ حسن‌ خود معطوف‌ به‌ حسن‌ زینت‌ می‌کند و در نتیجه‌ شخص‌ ناظر دیده‌اش‌ از نظر به‌ صاحب‌ زینت‌ و ادارک‌ زشتی‌ او به‌ حسن‌ زینت‌ منعطف‌ می‌شود و بالمآل‌ و المجاز صاحب‌ زینت‌ را نیکو و حَسن‌ می‌یابد.

اگر دست‌ زن‌ به‌ اندازه‌ای‌ دارای‌ حسن‌ و زیبائی‌ باشد که‌ از زینت‌ دست‌بند وانگشتری‌ بی‌نیاز باشد، هیچگاه‌ زن‌ به‌ خود دست‌بند نمی‌بندد و انگشتری‌ به‌ انگشت‌ نمی‌کند و سینه‌ و بازوان‌ و گوش‌ خود را به‌ بازوبند و سینه‌بند و گوشوار نمی‌آراید، زیرا در این‌ صورت‌ این‌ قبیل‌ زینت‌ها مانع‌ جلو? حُسن‌ و طراوت‌ خدادادی‌ او شده‌ و جلوی‌ نیکوئی‌ او را می‌گیرد و زینت‌ دیگر عنوان‌ زینت‌ ندارد.

پس‌ استعمال‌ تمام‌ اقسام‌ زینت‌ برای‌ برگردانیدن‌ نظر صائب‌ از واقع‌ و متن‌ امر به‌ جهات‌ اعتباری‌ و نسبت‌های‌ ناروا و مجازی‌ است‌. و در حقیقت‌ زینت‌ یعنی‌ خدعه‌ و گول‌ و نهادن‌ دام‌ گسترده‌ و حیله‌ برای‌ انعطاف‌ افکار و گرایش‌ به‌ سوی‌ زیبائیهای‌ مجازی‌؛ و همین‌ است‌ معنای‌ غرور. دنیا خانه‌ زینت‌ و دار غرور است‌ یعنی‌ انسان‌ را گول‌ می‌زند، اعتباریّات‌ فانیه‌ در نظر انسان‌ به‌ صورت‌ حقائق‌ واقعیّه‌ جلوه‌ نموده‌ و برای‌ بدست‌ آوردن‌ آن‌ حقائق‌ انسان‌ گرفتار دام‌ هوس‌ و مشغول‌ به‌ زینت‌ و غرور، پیوسته‌ با این‌ اعتباریّات‌ خیالیّه‌ نرد عشق‌ می‌بازد و با این‌ صورتهای‌ زشت‌ و قبیحه‌ از فنا و زوال‌ و بوار و نیستی‌، عقد معاشقه‌ برقرار می‌کند تا بالنّتیجه‌ سرمای? وجودی‌ و هستی‌ خود را به‌ رایگان‌ از کف‌ می‌دهد.

ولی‌ مرد راستین‌ ابداً به‌ زینت‌ دنیا توجّه‌ نمی‌کند. و با دید? واقع‌بین‌ حقیقتش‌ را نگریسته‌، به‌ امور اعتباریّه‌ و لذّتهای‌ فانیه‌ نسبت‌ بقا و دوام‌ نمی‌دهد. و خود را گول‌ نمی‌زند و با عجوز? آراسته‌ به‌ هزاران‌ مکر و فریب‌ و خدعه‌ و تزویری‌ که‌ هزاران‌ داماد را در آغوش‌ خویش‌ به‌ کام‌ مرگ‌ کشیده‌ است‌ عقد مناکحت‌ نمی‌بندد.

إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی‌ الارْضِ زِینَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً * وَ إِنَّا لَجَـ?عِلُونَ مَا عَلَیْهَا صَعِیدًا جُرُزًا.[سوره کهف  ایه 7]

«همانا ما آنچه‌ روی‌ زمین‌ است‌ زینت‌ قرار دادیم‌ تا مردمان‌ را بیازمائیم‌ که‌ کدامیک‌ گرایشش‌ به‌ حقیقت‌ بیشتر و کردار او نیکوتر است‌. و ما در عاقبت‌ کار آنچه‌ روی‌ زمین‌ است‌ به‌ صورت‌ یک‌ صحن? خاک‌ خالص‌ و بدون‌ خصوصیّت‌ و اثر قرار خواهیم‌ داد.»

در روی‌ زمین‌ آب‌ زینت‌ است‌. گیاهان‌ و درختان‌ و مناظر دلفریب‌ کوهها و آبشارها همه‌ زینت‌اند. پرندگان‌ و مرغان‌ زینتند. انعام‌ و چارپایان‌ زینتند. زنان‌ و فرزندان‌، ارحام‌ و عشیره‌، دوستان‌ و برادران‌ همه‌ زینتند. خداوند همه‌ را زینتِ مادّه‌ و هیولای‌ بدون‌ صورت‌ بدون‌ رنگ‌ و بو و بدون‌ جمال‌ و دلربائی‌ قرار داده‌ تا مردم‌ رابیازماید که‌ از این‌ عمر و رشته‌ زندگی‌ چه‌ بهره‌ می‌گیرند، چه‌ قسم‌ بیرون‌ می‌آیند، چگونه‌ پاک‌ و خالص‌ می‌شوند؛ چون‌ تمام‌ این‌ اشکال‌ و صور در آتشگردان‌ گردون‌ تبدیل‌ به‌ خاکستر می‌شود و این‌ طراوت‌ و جمال‌ تبدیل‌ به‌ صورتهای‌ کریهه‌ و مناظر عجیبه‌ می‌گردد، زمین‌ سرسبز به‌ صورت‌ بیابان‌ خشک‌ و لمْ یَزرعْ در می‌آید.

خدا در این‌ میانه‌ امتحان‌ میکند که‌ کدام‌ فرد در این‌ گیرودار و جلوه‌های‌ فریبنده‌ و دامهای‌ گسترده‌ گول‌ نمی‌خورد، و از قوانین‌ فطرت‌ و عقل‌ و اخلاق‌ فاضله‌ و عمل‌ صالح‌ و ایمان‌ به‌ آفریدگار این‌ عالم‌ غریب‌ و عبودیّت‌ در پیشگاه‌ مقدّس‌ او که‌ از صورت‌ و شکل‌ و رنگ‌ و بو بیرون‌ است‌ تجاوز نمی‌کند، و از انفاق‌ و ایثار که‌ لازم? توجّه‌ به‌ واقعیّت‌ است‌ دریغ‌ نمی‌نماید، و دل‌ به‌ این‌ رنگ‌ و آن‌ بو نمیدهد که‌ با از بین‌ رفتن‌ آنها دل‌ هم‌ تباه‌ شود و در دیار هلاک‌ مدفون‌ گردد.

أمیرالمؤمنین‌ علیه‌ السّلام‌ در ضمن‌ خطب? 155 از «نهج‌ البلاغة‌» می‌فرماید:

فَمَنْ شَغَلَ نَفْسَهُ بِغَیْرِ نَفْسِهِ تَحَیَّرَ فِی‌ الظُّلُمَاتِ، وَ ارْتَبَکَ فِی‌الْهَلَکَاتِ، وَ مَدَّتْ بِهِ شَیَاطِینُهُ فِی‌ طُغْیَانِهِ، وَ زَیَّنَتْ لَهُ سَیِّی‌ءَ أَعْمَالِهِ؛ فَالْجَنَّةُ غَایَةُ السَّابِقِینَ، وَ النَّارُ غَایَةُ الْمُفَرِّطِینَ.

«کسیکه‌ در این‌ دنیا از اصلاح‌ نفس‌ خود غافل‌ گردد و به‌ غیر خود مشغول‌ شود (خواه‌ به‌ افساد غیر یا به‌ اصلاح‌) چنین‌ کسی‌ در تاریکیهای‌ عمیق‌ فرو رفته‌ و متحیّر خواهد شد، و در وادی‌ هلاک‌ سقوط‌ خواهد نمود. بطوریکه‌ خلاصی‌ از آن‌ نباشد، و ابلیسان‌ و راهزنان‌ شیطانی‌ پیوسته‌ او را در طغیان‌ و سرکشی‌ می‌کشانند و زشتی‌ کردار او را به‌ صورت‌ فریبنده‌ در نزد او جلوه‌ می‌دهند؛ پس‌ بهشت‌ نهایت‌ سفر افرادی‌ است‌ که‌ از طغیان‌ و زینت‌ اعراض‌ کرده‌ و به‌ نفس‌ خود واصلاح‌ آن‌ مشغول‌ شده‌اند و گوی‌ سبقت‌ را از همگنان‌ ربوده‌اند، و آتش‌ نهایت‌ سیر زیان‌کاران‌ و کوتاه‌نظران‌ و تقصیرکاران‌ است‌.»( معاد شناسی محمد حسین تهرانی ج1 ص38-36)