سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جلوه معشوق

فرقه بابیه

فرقه بابیه1

بنیان گذار «فرقه بابیه» سید على محمد شیرازى است. از آنجا که او در ابتداى دعوتش مدعى بابیّت امام دوازدهم شیعه بود و خود را طریق ارتباط با امام زمان‏ علیه السلام مى‏دانست، ملقب به «باب» گردید و پیروانش «بابیه» نامیده شدند. سید على‏محمد در سال 1235 ق. در شیراز به دنیا آمد. او در کودکى پدرش را از دست داد و تحت سرپرستى عموى خود حاج سید على تربیت یافت.
سید على‏محمد در کودکى، به مکتب شیخ عابد رفت و خواندن و نوشتن آموخت. شیخ عابد از شاگردان شیخ احمد احسائى (بنیان گذار شیخیه) و شاگردش سید کاظم رشتى بود. سید على‏محمد از همان دوران با شیخیه آشنا شد؛ به طورى که وى در سن نوزده سالگى به کربلا رفت و در درس سید کاظم رشتى حاضر شد، در همین درس بود که با مسائل عرفانى و تفسیر و تأویل آیات و احادیث و مسائل فقهى به روش شیخیه آشنا شد. قبل از رفتن به کربلا، مدتى در بوشهر اقامت کرد و در آنجا به «ریاضت» پرداخت. نقل شده است که در هواى گرم بوشهر، بر بام خانه رو به خورشید اورادى مى‏خواند.
اقامت او در کربلا به ظاهر، دو یا سه سال به طول انجامید و موجب گشت که از نوزده سالگى به محضر سید کاظم رشتى پیشواى شیخیه راه یابد و در سلک شاگردان او در آید.
على‏محمد بر اثر نفوذ اخلاقى و مذهبى سید کاظم رشتى، دگرگون گشت و پس از درگذشت سید، در 24 سالگى دعوى کرد که «باب و واسطه» وصول به امام زمان حضرت حجةبن الحسن قائم آل محمدصلى الله علیه وآله است.
على محمد در آغاز، بخش‏هایى از قرآن را با روشى که از مکتب شیخیه آموخته بود، تأویل نمود و تصریح کرد که از سوى امام زمان‏
 علیه السلام مأمور به الارشاد مردم است. سپس مسافرت‏هایى به مکه و بوشهر کرد و دعوت خود را آشکارا تبلیغ کرد.
یارانش نیز در نقاط دیگر، به تبلیغ ادعاهاى على‏محمد پرداختند. پس از مدتى که گروه‏هایى به او گرویدند، ادعاى خود را تغییر داد و از «مهدویّت» سخن گفت و خود را «مهدى موعود» معرفى کرد. پس از آن ادعاى «نبوّت و رسالت» خویش را مطرح کرد و مدعى شد که دین اسلام فسخ شده است و خداوند دین جدیدى همراه با کتاب آسمانى تازه به نام «بیان» را بر او نازل کرده است. على‏محمد در کتاب بیان، خود را برتر از همه پیامبران دانسته و خود را مظهر نفس پروردگار پنداشته است.
از سال 1260 تا مدت پنج ماه، هیجده تن از علماى شیخیه به سید على محمد باب گرویدند و از روى حساب ابجد با خود وى که نوزده مى‏شود، معروف به «حروف حىّ» شدند.
در زمانى که على‏محمد هنوز از ادعاى بابیّت امام زمان‏
 علیه السلام فراتر نرفته بود، به دستور والى فارس در سال 1261 ق دستگیر و به شیراز فرستاده شد. پس از آن وقتى در مناظره با علماى شیعه شکست خورد، اظهار ندامت کرد و در حضور مردم گفت: «لعنت خدا بر کسى که مرا وکیل امام غایب بداند! لعنت خدا بر کسى که مرا باب امام بداند!» پس از این واقعه شش ماه در خانه پدرى خود تحت نظر بود و از آنجا به اصفهان و سپس به قلعه ماکو تبعید شد.
در همین قلعه با مریدانش مکاتبه داشت و از اینکه مى‏شنید آنان در کار تبلیغ دعاوى او مى‏کوشند، به شوق افتاد و کتاب «بیان» را در همان قلعه نوشت. دولت محمدشاه قاجار براى آنکه پیوند او را با مریدانش قطع کند، در سال 1364ق وى را از قلعه ماکو به قلعه چهریق در نزدیکى ارومیه منتقل کرد. پس از چندى وى را به تبریز برده و در حضور چندتن از علما محاکمه کردند.
على‏محمد در آن مجلس آشکارا از مهدویّت خود سخن گفت و «بابیّت امام زمان» را - که پیش از آن ادعا کرده بود - به «بابیّت علم اللّه» تأویل کرد.
على محمد در مجالس علما نتوانست ادعاى خود را اثبات کند و چون از او درباره برخى مسائل دینى پرسیدند، از پاسخ فرو ماند و جملات ساده عربى را غلط خواند. در نتیجه وى را چوب زده و تنبیه کردند. او از دعاوى خویش تبرّى جست و توبه نامه نوشت. اما این توبه نیز مانند توبه قبلى، واقعى نبود. از این‏رو پس از مدتى ادعاى پیامبرى کرد. پس از مرگ محمدشاه قاجار در سال 1264 ق. مریدان على محمد، آشوب‏هایى در کشور پدید آوردند و در مناطقى به قتل و غارت مردم پرداختند. در این زمان میرزا تقى خان امیرکبیر - صدر اعظم ناصرالدین شاه - تصمیم به قتل على‏محمد و فرو نشاندن فتنه بابیه گرفت. براى این کار از علما فتوا خواست. برخى علما به دلیل دعاوى مختلف و متضاد او و رفتار جنون آمیزش، شبهه خبط دماغ را مطرح کردند و از صدور حکم اعدام او خوددارى کردند. اما برخى دیگر وى را مردى دروغگو و ریاست طلب شمردند و حکم به قتل او دادند. على محمد همراه یکى از پیروانش در 27 شعبان 1266 در تبریز تیرباران شد.ادامه دارد