قومیت گرائی عربی و تاثیر آن بر هویت ملی
قومیت گرائی عربی و تاثیر آن بر هویت ملی
مقدمه:
کشور ایران در شمار کشورهای کثیرالقوم محسوب میشود با این تفاوت که قومیتهای موجود در ایران از یک نژاد، ولی به زبانها و لهجههای متفاوتی تکلم نموده و زبان اصلی و رسمی خود را فارسی میدانند و از لحاظ قرابت سرزمینی و ملیتی و وطنی، ایران را وطن اصلی و دائمی خود دانسته و خواستار استمرار زندگی در سرزمین جغرافیایی ایران هستند و هرگز داعیهی جدایی از دامن مام و میهن را ندارند، بلکه خواستهها و مطالباتی دارند که گاه برای تحقق آنها دست به خشونتهای مقطعی و اعتراضی میزنند. این اعتراضات تا بدانجاست که امنیت ملی کشور تهدید نشود.
البته تشدید منازعات قومی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز ناشی از سوء استفاده عوامل بیگانه از شرایط و بستر فراهم شده داخلی به خصوص در مناطق قومی که در مرز جغرافیایی مستقر هستند، بوده است و نخبگان و رهبران منازعات قومی عمدتاً غیر بومی یا دارای اهداف یا گرایشهای سیاسی مخالف با نظام سیاسی مستقر بودهاند. بنابراین اقوام ایرانی در گوشه گوشه کشور خود را ایرانی و مسلمان میدانند و موجودیت خود را در قالب ایران واحد جستجو میکنند.
سرزمین خوزستان
نام خوزستان در یک قرن گذشته اغلب با نفت گره خورده است. خوزستان بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق که پیشانی جنگی استکبار و صهیونیسم جهانی علیه نظام اسلامی بود، وجهه جدید و ویژهای به
خود گرفت که مقطعی از تاریخ ایران و خاصه خود استان خوزستان را در ابعاد گوناگونی مورد تأثیر قرار داد؛ چرا که نوع نگاه مردم ایران به مسأله دفاع و مسائل متعاقب آن در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی متحول گردید و وجب به وجب خاک این سرزمین تقدس ویژهای یافت.
ثمره مقاومت و حماسه دفاع مقدس ملت ایران در خوزستان و اهمیت نفت , روح همگرایی ملی را در این استان تقویت و غرور ملی را تثبیت نموده است. هویت ملی گرچه در این استان فرصت پویایی و بالندگی دارد و تنوع قومی باعث بالندگی هویت ملی و اتحاد ملی میشود ؛ اما غفلت از نارساییها و عقبماندگیها و محرومیتهای نسبی تاریخی و ویرانیهای عمومی ناشی از جنگ تحمیلی و عدم سیاستگذاری قومی صحیح و مهمتر از همه سیاستهای ناآرام سازی قومی در ایران توسط استکبار جهانی در این استان میتواند وفاداری ملی و تعلق خاطر به هویت ملی را نزد گروههای اجتماعی و اقوام زبانی دچار خدشه نماید. اهمیت خوزستان در مسائل قومی، ناشی از فعالیتهای قومی چند سال اخیر است که تحت تأثیر عوامل گوناگونی از جمله حضور بیگانگان در منطقه بوده است. جریانات فعال در مسائل قومی خوزستان، گروههای معاند با پایگاه فکری غربگرا و دارای اهداف خاص سیاسی و فرهنگی هستند که اکثراً غیر بومی بوده و سابقه فعالیتهای سیاسی فکری آنها در تقابل با نظام جمهوری اسلامی بوده است.
گروههای دخیل در جریانات قومی خوزستان
قبل از ورود به بحثهای جدید لازم است مروری داشته باشیم بر فعالیت گروههای قومیت گرای خوزستان در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی. فعالیت این گروهها در بعد از انقلاب را میتوان در دو مقطع زمانی از ابتدای انقلاب تا جنگ تحمیلی ودوران بعد از جنگ تقسیم نمود.
1- فعالیت گروهها و تشکلهای فعال قومیت گرا در منطقه خوزستان در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی
در سال1324 به تشویق "لرد چارلز تران" رئیس اینتلیجنت سرویس خاورمیانه، جنبش ناسیونالیست عرب , جبهه التحریر خوزستان، فدائیان خلق عرب، حزب کارگران عرب شکل گرفتند, این گروهها در مقاطع مختلف تاریخی و همچنین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1358 به نشر عقاید و اهداف خود پرداخته و اقداماتی را با هدایت رژیم بعث عراق به صورت انفجار، خرابکاری و بمبگذاری در خطوط لوله گاز و نفت، ایستگاههای راهآهن، پلها، مراکز اداری و آموزشی و قضایی انجام می دادند و سران مرتجع و کشورهای منطقه که حاکمیت خود را در برابر موج بیداری اسلامی برخاسته از انقلاب ایران متزلزل می دیدند با جنگ رسانهای بیسابقهای به تقویت و تشویق منازعات قومی در خوزستان میپرداختند.
اما با شروع جنگ تحمیلی در سال 1359، مسائل قومی خوزستان تحتالشعاع وضعیت جنگی منطقه و حضور رزمندگان اسلام قرار گرفت و میزان فعالیت آنها کاهش و بصورت پنهانی و مخفی درآمد.
در این ایام سران کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، همچنان تحت تأثیر امپریالیسم خبری استکبار جهانی، از ترس تأثیر صدور انقلاب اسلامی بر حکومتهای لرزان خود، با کمکهای مالی و تبلیغاتی از گروههای قومیتگرای منطقهای حمایت میکردند.
2- فعالیت جریانات ناسیونالیسم قومی عربی بعد از جنگ تحمیلی
بعد از پایان جنگ تحمیلی در نتیجه پذیرش قطعنامه 598 و برگشت وضعیت عادی به استان خوزستان و رجعت مهاجرین جنگی از سراسر کشور به مناطق جنگزده و احیاء احساسات و هیجان های قومی عشیرهای در برخی حوزهها، زمینه فعالیت گروههای قومیتگرا در میان تودههای محروم استان در شرایط خاص دوره بازسازی و سازندگی مناطق جنگی و رویکرد سریع توقعات فزاینده مردم مهاجری که به استان برگشته بودند، فراهم گردید، لذا دو جریان "عربگرای تجزیه طلب" و "عرب گرای هوادار فدرالیسم" (یک کشور چند ملیتی) فعال شدند.
1- جریان عربگرای تجزیه طلب: این جریان از سوی دو گروه جبهه "العربیه التحریر الاهواز" و "حرکت التحریر الوطنی الاهوازی" طرحریزی و پیریزی میشود. "جبهه التحریر" در سال 1342 با هدف جدایی از ایران به وجود آمد و تا 1353 (1975) تحت حمایت رژیم عراق فعال بود و بعد از انعقاد قرارداد 1975.م الجزایر بین رژیم ایران و عراق، این جبهه به لیبی رفته، ولی با پیروزی انقلاب مجدداً تحت حمایت رژیم بعث عراق وارد فعالیت قومی علیه جمهوری اسلامی در خرمشهر و خوزستان شد.
گروه "حرکت التحریر الوطنی الاهوازی" در سال 1983 م، تأسیس شد و پیوسته در بیانیههای خود از اصطلاحات اهواز اشغالی و لزوم یکپارچگی صفوف عربی برای آزادی عربستان سخن به میان آورده است. در سایت اینترنتی این گروه نقشهای از خوزستان تحت عنوان عربستان آمده و در گوشهای از آن عدهای در حال بلند کردن نام الاهواز هستند که تصویر "شیخ خزئل" را در خود دارد. رخدادهای مرتبط با خرابکاری و اقدامات تروریستی در سالهای اخیر در خوزستان و بویژه در اهواز عمدتا با هدایت این جریان انجام می گیرد.
2- جریان عربگرای هوادار فدرالیسم: این گروه، فرقی بین عملکرد نظام سیاسی انقلابی با نظام سیاسی پهلوی قائل نیست، ولی مخالف جدایی طلبی است و راه احقاق حقوق خود را خودمختاری منطقهای تحت حاکمیت کشور واحد ایران می داند. این جریان در دو بعد بینالمللی و داخلی فعالیتهائی را صورت داده است:
الف) فعالیت در بعد بینالمللی جریان هوادار فدرالیسم مبتنی بر جلب نظر بازیگران بینالمللی دولتی و غیر دولتی و جریان مقبول فکری و فرهنگی جهانی است و با اهداف فضاسازی بینالمللی به منظور فشار بر ایران در قالب سخنرانیهای نخبگان قومی در سمینارها و تجمعات بینالمللی و منطقهای پیگیری می شود.
در این حوزه فعالیتی، "نمایندگی عربهای اهواز"، حزب "همبستگی دموکراتیک اهواز" و افرادی چون "کریم بنی سعید" و "یوسف عزیزی بنی طرف" قرار دارند.
ب) فعالیت در بعد داخلی جریان هوادار فدرالیسم برای جلب افکار عمومی در داخل کشور و نوعی فضاسازی داخلی است. این جریان میکوشد صلاحیت هر نوع اظهار نظر انتقادی درباره عرب زبانهای خوزستان را در انحصار خود درآورد، لذا در مقابل مسائل و مطالبی که از سوی مدیران و نخبگان و مطبوعات استانی صادر میشود واکنش نشان میدهد. از طرفی میکوشد توان تأثیرگذاری خود را با ایجاد ائتلافی با سایر افراد و گروههای فعال مسائل قومی در سراسر کشور گسترش دهد و فعالانه در مقابل مسائل قومی موضع بگیرد. گرچه این گروه فعلا خودمختاری منطقه ای را تحت حاکمیت نظام فدرالیسم شعار خود قرار داده است اما این امر تاکتیکی و گامی در جهت تحقق جدایی طلبی میتواند ارزیابی شود.
هویت ملی و اعراب خوزستان مسئله هویت ملی در ابعاد روانشناختی و جامعه شناختی قابل پیگیری است. هویت ملی علقهها و بستگیهای فردی و جمعی را در یک منطقه مورد نظر قرار میدهد و بستگی خاصی با حقوق شهروندی دارد که تحقق آن در چارچوب دولت ملی مد نظر است و لازمه آن برابری اساسی انسانها در دولت ملی، جدای از تقسیمات زبانی و قومی میباشد، یعنی برابری در دستیابی به مقامات سیاسی و اداری، برابری در برخورداری از فرصتها و امتیازات و تسهیلات (تحصیلات، شغل و امکانات رفاهی و ...) تساوی در حقوق و امتیازات قانونی، برابری در حق مشارکت سیاسی و تکالیف ناشی از آن، برابری در تقسیم و توزیع خواستهها و مطالبات مشروع، احساس روحی و روانی برابری اعضاء ملت در رسیدن به حقوق قانونی در شکلدهی هویت ملی مؤثر است.
در بستر تاریخ، قبایل گوناگون عرب بر اثر شرایط سخت زندگی ناشی از جنگها و خونریزیها و خشونتهای قبیلهای در جزیرهالعرب که موطن اصلی اعراب بوده به دیگر مناطق مهاجرت نمودند. در استان خوزستان از دوره ساسانی عربها به سوی ایران مهاجرت کرده و اوج این مهاجرت در جریان فتح ایران بدست سپاه اسلام بود.
خاستگاه اصلی اعراب ایران قبایل بزرگ عرب عربستان همچون بنی تمیم، بنی اسد، بنی سعید، عباده میباشد. هم اکنون در استان خوزستان 63 قبیله و عشیره و طایفه مهم عرب زندگی میکنند که از حواشی کرخه، شوش و شوشتر و هفتتپه و مسیر مسجدسلیمان و ملاثانی و اهواز و حمیدیه و سوسنگرد و بستان و هویزه و هورالهویزه و خرمشهر و آبادان و اروندکنار و روستاهای اطراف آن و شادگان و بندر امام و بندر ماهشهر و هندیجان تا زیدون و بهبهان و رامهرمز و امیدیه در مرز 1336 کیلومتری خوزستان با کشور عراق توسعه پیدا کردهاند. شغل عمومی اینها کشاورزی و صیادی (ماهیگیری) و پرورش اسب و دامهای اهلی است. استعداد و ظرفیت فعالیتهای فکری و فرهنگی اجتماعی را دارند.
البته در طول تاریخ حیات سیاسی - اجتماعی, اعراب مهاجر به ایران در فرهنگ و هویت ایرانی ادغام شده و خود را ایرانی و مسلمان میدانند. بر اساس گزارش تحقیقی پژوهشی مؤسسه مطالعات راهبردی وابسته به وزارت علوم و تحقیقات و فنآوری در مورد اعراب خوزستان تحت عنوان "قومیت عرب خوزستان و هویت ملی ایران"، بستگی و قرابت اعراب این منطقه به ملیت و هویت ایرانی یک امر انکارناپذیر است، اما علیرغم این موضوع در پژوهش قومیت عربی خوزستان مسائل متنوع مرتبط با حیات سیاسی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی باید مورد توجه قرار گیرد.... ادامه دارد