چند مطلب در باره فلسفه ی حجاب
چند مطلب درباره ی فلسفه ی حجاب:
1ـ بی حجابی خانم ها چه ضرری برای دیگران دارد ؟
پاسخ : این سوال را با سخن یکی از بزرگان آغاز می کنم که می گوید :
اسلام می خواهد انواع التذاذهای جنسی ، چه بصری چه لمسی و چه نوع دیگر ، به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص یابد . اجتماع منحصراً برای کار و فعالیت باشد ، بر خلاف سیستم غربی عصر حاضر که کار و فعالیت های جنسی را با لذت جویی های جنسی به هم می آمیزد . اسلام می خواهد این دو محیط را کاملاً از هم تفکیک کند .
به نظر شما اگر محیط کار ، درس ، تحقیق ، آزمایش و تولید کالاهای مختلف محیطی خالی از زمینه های وسوسه ای شیطان و دور از نگاه های آلوده و سخن های غرض آلود باشد میزان موفقیت بیشتر است ، یا هنگامی که توجه هر کسی در این محیط ها به جنس مخالف باشد ؟ نداشتن پوشش مناسب بانوان و مهار نکردن نگاه آقایان و اختلاط زن و مرد در محیط های مختلف فعالیتهای اجتماعی به قدری آثار زیان بار دارد که اگر کمی در آنها دقت شود ، قطعاً هیچ زن و مرد متعهد و دلسوز جامعه حاضر نیست به چنین وضعی راضی شود .
خواهرم ، من یقین دارم تو هم اگر در انچه برایت می نویسم دقت کنی و متوجه شوی با عدم رعایت پوشش مناسب چه صدمات جدی و مهمی به افراد جامعه وارد می شود . هرگز حاضر نیستی در این جرائم سهیم باشی . من به طور خلاصه برخی از ضررهای رعایت نکردن پوشش بانوان را برایت می نویسم :
الف ) بر هم خوردن آرامش روانی
هنگامی که مردان و زنان در جامعه با حالتی برانگیزاننده ظاهر و هر لحظه با صحنه ای وسوسه گر مواجه شوند . هوس ها وامیال نفسانی در افراد جامعه بیدار شده و از آنجا که نفس انسان با رسیدن به یک هوس سیر نمی شود و این هوس بازی همچون شعله آتش می ماند که هر چه هیزم به آن برسد فروزان تر می شود ، و از طرفی همه هوس ها پاسخ خود را نمی یابد و نمی تواند بیابد ، فشار های عصبی و هیجانات روحی کم کم زیاد می شود و نتیجه آن در شکل استرس ، نگرانی ، تفرق حواس ، بد اخلاقی و … ظاهر می شود .
ب ) سست شدن بنیاد خانواده :
مردی که هر روز ده ها زن آرایش کرده و بی حجاب را می بیند و در محیط کار و در مسیر حرکت با آنان مواجه می شود ، بویژههنگامی که لبخند و سخنان صمیمی و دلنشین آنان را می بیند و می شنود ، وقتی به خانه می رسد از مشاهده همسر خود که از زحمات کار روزانه خسته و غبار گرفته است لذت نمی برد . در این صورت کافی است که از تعهد و تقوی هم کم بهره باشد تا همسر خود را با آن بانوان مقایسه کند و در نتیجه از زندگی خود دلسرد گردد و زمینه انحراف و کج روی و احیاناً جدای فراهم شود . بارها در جراید خوانده یا از اشخاص شنیده ایم که آقایی با خانمی که در محیط کار یا تحصیل اوست ازدواج کرده و به تقاضای او همسر قبلی خود را طلاق داده است .افزایش طلاق ، افزایش تعداد کودکان فراری و خیابانی ، کثرت فرزندان نامشروع که ناشی از اختلافات خانوادگی و بی میلی زن و شوهر نسبت به ادامه زندگی است قابل انکار نیست ، و بیشتر این موارد ریشه در توجه به زنان و مردان کوچه و خیابان ومحل کار دارد .
خواهرم ،تو تصور می کنی چرا جوانان امروز کمتر میل به ازدواج دارند ؟ در قدیم که محیط عمومی از خود نمایی زنان محفوظ تر بود ، شیرین ترین آرزوی جوانان ازدواج بود و در سنین ابتدایی بلوغ ، جوانان به سراغ ازدواج می رفتند . اما متاسفانه امروز می بینیم برخی از جوانان زمانی که نشاط و شور دارند به کامجویی از دختران و زنان بی حجاب مشغول اند و زمانی ازدواج می کنند که زن را تنها برای خدمتکاری و خلاصی از اصرار والدین به ازدواج می خواهند و نشاطی برای زندگی ندارند .
راستی اگر این همه صحنه های برانگیزاننده و چهره ها و آرایش های گوناگون را نمی دیدند باز هم چنین بود ؟چه کسی باید خسارت از هم پاشیدگی خانواده ها ، دربدری فرزندان ، افزایش اضطراب ها و فشارهای عصبی و تبعات این وضع را بپردازد ؟
آیا خانمی که با عدم رعایت پوشش لازم و یا لباس ها و زینت ها و آرایش های مهیج در کوچه و خیابان و محل کار ظاهر می شود متوجه آثار عمل خود هست ؟ و آیا ممکن است عامدانه چنین کند؟
ج ) تضعیف فعالیت های اقتصادی و فرهنگی در جامعه
خواهرم ، از تو می پرسم :
در کار گاهی که همه مرد باشند یا همه زن ، کارها بهتر و با دقت بیشتر انجام می شود ، یا آنجا که دائم توجه مردی معطوف قیافه ی خانمی آراسته باشد و بالعکس ؟
آیا در کلاسی که پسر و دختر در فکر ارتباط با یکدیگر و مشاهده ی طرز لباس پوشیدن و راه رفتن و حرف زدن یکدیگر هستند بیشتر تحصیل علم و کمال می شود یا آنجا که افراد همجنس در یک کلاس هستند و تمام توجه معطوف درس و استاد است ؟!
بسیار روشن است که اختلاط زن و مرد و عدم رعایت پوشش لازم از سوی برخی زنان ونیز روحیه ی هوسرانی برخی مردان ، ذهن ها را مشغول میکند و بازده کار را کاهش می دهد . علاوه بر این ، بارها اتفاق افتاده جوانی که با علاقه مشغول فعالیت افتصادی یا با اشتیاق مشغول تحصیل بوده بامشاهده ی زنان و دختران جوانی که بدون پوشش صحیح و با خودنمایی و جلوه فروشی های مسموم در جامعه ظاهر شده اند تحریک شده و به وادی هرزگی و پوچی در غلتیده و درس و کار را رها کرده و سر از زندان یا مراکز فساد و اعتیاد در آورده است . آیا جبران خسارت ضایع شدن عمر این جوان ها کار ساده ای است ؟ و آیا ضررری که از این ویرانگری های فکری وفرهنگی متوجه جامعه می شود خسارتی ناچیز و قابل جبران است ؟
د ) افزایش نا امنی و خیانت :
سارقان همیشه در پی سرقت و تصاحب اموال دیگران هستند ، اما هنگامی که شخصی بی احتیاطی می کند و مثلاَ در خودرو خود را باز می گذارد یا درب منزل را نمی بندد و یا طلا ، جواهرات و پول خود را در معرض دید قرار می دهد بیشتر در معرض دستبرد قرار می گیرد چرا که سارقان زمینه را برای فعالیت خود مهیاتر می بینند .
همین طور افراد بیماردل و کسانی که دنبال هوسرانی و کامجویی هسستند ، وقتی خانمی را می بینند که پوشش لازم را ندارد و یا در مکان های عمومی با آرایش و لباس های برانگیزاننده حضور پیدا کرده ، بیشتر تحریک می شوند ، به او تعرض می کنند و با ایجاد مزاحمت های مختلف به اذیت و آزار می پردازند تا آنجا که آبرو و حتی جان چنین خانم هایی بارها به دست این گونه افراد به خطر افتاده است .
اگر پرونده جانیانی که با عنوان هایی نظیر خفاش شب ، گروه عقرب ، گروه باغ آلو و … محاکمه شده اند را مرور کنی می بینی تقریباَ تمام کسانی که به دام اینان افتاده و پس از تحمیل آزار های فراوان جان خود را از دست داده اند ،خانم هایی بوده اند که پوشش لازه و خداپسند را نداشته اند . و متاسفانه این گونه قربانیان حوادث ناگوار کم نیستند و شک ندارم که اکثر آن قربانیان هرگز نه قصد ایجاد ناامنی در جامعه داشته اند و نه از جان خود سیر شده بودند ، بلکه به گمان خود می خواستند با لباس و آرایش مورد علاقه ی خود در کوچه و خیابان ظاهر شوند . غافل از اینکه این کار چه نتایج تاسف باری به دنبال دارد . تداوم چنین مسائلی باعث افزایش ناامنی و فساد در جامعه و از بین رفتن آسایش فردی و اجتماعی خواهد شد.
ه ) کم شدن ارزش و احترام زن در خانواده و جامعه :
هنگامی که زنان در جامعه خودآرایی و خودنمایی نکنند و زینت و آرایش و دلربایی را به محیط خانواده محدود کرده ویژه ی همسران خود قرار دهند ، هر مردی برای همسر خود ارزش و احترام لازم را قائل است و نعمت زیبایی وسیله ای برای گرمی زندگی و حفظ حرمت همسران می شود . اما زمانی که این کار همگانی شود و هر مردی براحتی از ده ها زن در کوچه و خیابان با نگاه و ارتباط نادرست بهره برد ، دیگر حرمت جایگاه زنان و نقش اصلی و امتیازات واقعی آنان به فراموشی سپرده خواهد شد و زنان تنها وسیله ای می شوند برای کامجویی مردان . و در چنین شرایطی است که ممکن است مردی در کمال بی انصافی و نمک نشناسی به همسر خود بگوید : ” زن ، هر چه بخواهم در کوچه و خیاران ریخته است ”
چه زشت است این تعبر ، و جه سنگین است جرم کسانی که سبب می شوند ارزش زن تا این حد پایین بیاید .
و از این دردناک تر سوء استفاده ی برخی پول پرستان و دنیاطلبان از دختران و زنان و تبدیل کردن آنان به کالا و بلکه کمتر از کالاست .
چقدر تاسف آور است که می بینیم برای فروش یک مجله و به دست آوردن پول بیشتر ، از چاپ عکس یک خانم روی جلد آن استفاده می کنند . و برای افزایش تماشاچیان یک فیلم کسانی را که حاضرند خودنمایی بیشتر کنند به کار می گیرند . آیا این استفاده ی ابزاری از زن توهین به مقام زن نیست ؤ و آیا زنانی که خود را از نگاه دیگران حفظ نمی کنند باعث این بی حرمتی ها نسبت به خود و دیگر زنان نشده اند ؟
موضوع ابزار شدن زنان و سوء استفاده از چهره و زیبایی آنان به حدی گسترش یافته که گاهی در جراید می خوانیم حتی زنانی که به نظر می رسد ، انسانهایی هنرمند ، مفید و آگاهی بخش هستند ، خود به این حقیقت تلخ اعتراف می کنند .
به این عبارات که اعترافات یک هنرپیشه معروف سینماست ، توجه کن :
من خودم را ستاره به معنی کسی که فروش یک فیلم را تضمین کند نمی دانم . منتقدان مطبوعات و نشریات در نقد فیلم های من زیاد به بازی هایم توجه نمی کنند . این روزها احساس بدی به من دست داده است . خیلی بد است که یک بازیگر به این نتیجه برسد که تماشاگران صرفاَ برای دیدن چهره اش به سینما می آیند نه به خاطر بازی اش . خودم به این نتیجه تلخ رسیده ام که باید در بازی هایم تجدید نظر کنم … .
آری این نتیجه بسیار تلخ است که به جای توجه به هنر ، علم ، تلاش و فعالیت های صحیح و رشد آور ، توجه جامعه به چهره ها و هوسرانی ها معطوف شود ، اما باید پاسخ این سؤال را بیابیم که چه کسانی به این سوء استفاده ها و این بی حرمتی ها دامن می زنند و جه شیوه ی پوشش و حضوری زمینه ساز این تلخی هاست ؟
آیا اگر زنان جز با رعایت پوشش و وقار لازم حاضر به حضور در اجتماع نباشند و از عشوه گری و برخودهای سبکسرانه و وسوسه انگیز پرهیز کنند و اجازه ی استفاده ابزازی از خود را به دیگران ندهند ، باز هم این رویدادهای تلخ تکرار می شود ؟
منبع :http://aseman.weblogs.us