سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جلوه معشوق

هیزم جهنم

ظالمان هیزم جهنمند!
و اما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا» (1) :

 

هیچ عاقلى، حاضر نیست‏بسوزد و کسى که دست‏به تبهکارى مى‏زند خیال مى‏کند گناه، امرى اعتبارى است و امر اعتبارى با گذشت دوره اعتبار، از حوزه حقیقت، رخت‏بر مى‏بندد; غافل از این که گناه امرى حقیقى است و ریشه تکوینى دارد. چنان که ثواب، امرى حقیقى تکوینى است و اعتبار و قرارداد نیست که بر اثر تغییر زمان اعتبار و مکان قرار داد، عوض شود.

بهشت و جهنم اخلاقى

قرآن کریم، حقیقت اخلاق بد و خوب را به بهشت و جهنم ارجاع داده است، باطن اخلاق بد جهنم و حقیقت اخلاق خوب بهشت است. قرآن، بهشت و جهنم را مظاهر اسماى حسناى خداوندمى‏داند و خداى سبحان را غفار و قهار«ارحم‏الراحمین‏»و«اشد المعاقبین‏»معرفى مى‏کند; یعنى خدا هر حکمى که دارد، اسماى حسناى او دارد و هر حکمى که اسماى حسناى او دارد، مظاهر او دارد و هر حکمى که مظاهر او دارد آثار آن مظاهر دارد.

قرآن درباره ذات اقدس اله، مرحله به مرحله گاهى با پرده و گاهى بى‏پرده سخن مى‏گوید، گاهى از اصل هستى خدا و گاه از قرب او به نیایشگران:

«و اذا سالک عبادى عنى فانى قریب اجیب دعوة الداع‏» (2)

«نحن اقرب الیه منکم و لکن لا تبصرون‏» (3)

«و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید» (4)

و گاهى بى‏پرده به عنوان «شاهد بازارى‏» مى‏فرماید:

«و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه‏» (5)

قلب انسان، همان حقیقت انسان است. بنابراین، معناى آیه شریفه این است که خدا میان انسان و حقیقت وى فاصله مى‏شود.

همان گونه که قرآن کریم درباره ذات اقدس اله، نخست از اصل هستى و آنگاه از نزدیکى او، سپس از نزدیکتر بودن او به محتضر از دیگران، سخن به میان مى‏آورد و بعد مى‏فرماید: من به انسان از رگ گردن او نزدیکترم و بین انسان و حقیقت وى فاصله مى‏شود; درباره بهشت و جهنم نیز گاهى از اصل وجود بهشت و جهنم سخن مى‏گوید که بسیارى از آیات قرآن کریم ناظر به این بخش است. و گاهى از مظاهر و قرب و تجلى و مانند آن بحث مى‏کند. چنانکه بسیارى از آیات توحیدى ناظر به اصل وجود مبدء و نیز راجع به مظاهر الهى است.

به طور فشرده مى‏توان بیان قرآن کریم را درباره دوزخ و بهشت، چنین دسته بندى کرد:

1 بهشت و جهنم موجود است.

2 نه تنها در قیامت، بلکه هم اکنون نیز موجودند.

3 نه تنها بهشت و جهنم هم اکنون موجودند، بلکه به انسان نزدیکند.

4 نه تنها نزدیکند، بلکه از چیزهاى دیگر به انسان نزدیکترند.

5 نه تنها به انسان از چیزهاى دیگر نزدیکترند بلکه از رگ گردن او نیز نزدیکترند.

6 حقیقت انسان را بهشت و جهنم تشکیل مى‏دهد و هم اکنون انسان در جهنم یا در بهشت‏به سر مى‏برد.

البته همه این مراحل حق است، اما بسیارى از مردم در مرحله اول به سر مى‏برند. برخى، گذشته از طى مرحله اول، به مرحله دوم مى‏رسند. چون توده مردم چنین فکر مى‏کنند که بهشت و جهنم در قیامت، یافت مى‏شود، در حالى‏که از بیان نورانى امام رضا (علیه السلام) کاملا برمى‏آید که:

«از ما نیست‏یعنى آن فضیلت‏برتر را ندارد کسى که بگوید بهشت و جهنم هم اکنون مخلوق نیست، بلکه بهشت و جهنم هم اکنون مخلوقند» (6) .

قرآن کریم درباره تک‏تک مراحل یاد شده گاهى به صورت «شاهد بازارى‏» و گاهى به صورت «پرده نشین‏» سخنى دارد; گاهى مى‏فرماید بهشت‏«اعدت للمتقین‏» (7) یا جهنم و آتش‏«اعدت للکافرین‏» (8) ;یعنى بهشت و جهنم نه تنها هم اکنون موجود است، بلکه هم اکنون آماده است. گاهى از این مرحله بى‏پرده‏تر مى‏گوید:«و ازلفت الجنة للمتقین‏» (9) هشت‏براى مردان پرهیزکار آماده است.

گاهى ظریفتر از این مى‏گوید:«ازلفت الجنة للمتقین غیر بعید» (10) نه تنها آماده شده و نزدیک است، بلکه تاکید کرده و چنین فرمود که بهشت گذشته از همه اوصاف قرب‏آمیز خود، داراى وصف دیگرى است که دور نیست و گاهى هم به عنوان شاهد بازارى مى‏فرماید:

«فاما ان کان من المقربین فروح و ریحان و جنة نعیم‏» (11)

خود مؤمن مقرب، روح و ریحان و بهشت نعیم است نه اینکه براى او روح و ریحان هست; چنانکه در مورد مؤمنان آمده:«هم درجات‏» (12) خود آنان درجات هستند، نه اینکه براى آنان درجاتى است.

امام صادق (علیه السلام) خطاب به اهل ولایت فرمود:

«شما اهل بهشتید، اکنون نیز در بهشت هستید. چون معتقد به ولایت اهل بیت (علیهم السلام) هستید; پس، دعا کنید که از بهشت‏بیرون نروید» (13) .

مرحوم صدوق نقل مى‏کند که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) فرمود:

«یا علی! انا مدینة الحکمة و هی الجنة و انت‏یا علی بابها» (14)

من شهر حکمتم و حکمت‏بهشت است و تو اى على، در این بهشتى.

پس «جنة الحکمة‏» و «جنة الولایة‏» اکنون نیز موجود است، و حیکم الهى و ولى‏الله هم اکنون در بهشتند.

درباره اهل جهنم نیز همین گونه مى‏فرماید:

«الذین یاکلون اموال الیتامى ظلما انما یاکلون فى بطونهم نارا و سیصلون سعیرا» (15)

مال یتیم خواران هم اکنون آتش مى‏خورند. در بخش دیگرى مى‏فرماید:

«ان جهنم لمحیطة بالکافرین‏» (16)

جهنم، محیط بر کفار است. این مشتق «محیطة‏» حقیقت در «متلبس بالفعل‏» است. بنابراین، جهنمى‏ها هم اکنون در جهنم هستند.

تعبیر لطیف قرآن کریم این است:

«فلیدع نادیه سندع الزبانیه‏» (17)

آن شخص تبهکار، اعضاى انجمن خود را بخواند، ما هم آتش را مى‏خوانیم. «زبانیه‏» آتش جهنم در حقیقت همان مجلس بزم و محفل میگسارى و نامحرم‏بینى، ندا کننده است، به طورى که نادیه امروز همان زبانیه فرداست! فردا ظهور مى‏کند نه آنکه حادث گردد.

بنابراین، همان گونه که توحید، بهشت و جهنم در چند بخش در قرآن کریم ارائه شده، اخلاق نیز چنین است. عبادات در سفیدرو کردن و روسفید شدن انسان سهم موثرى دارد; در این زمینه قرآن مى‏فرماید:

«یوم تبیض وجوه و تسود وجوه‏» (18)

برخى در قیامت روسفید و سفیدرو و عده‏اى دیگر روسیاه و سیاه‏رو هستند.

در روایتى از امام صادق (علیه‏السلام) آمده است که وقتى حضرت آدم (علیه السلام) به سراغ درخت ممنوع رفت و چیزى را خورد که نباید بخورد، در اثر آن، لکه سیاهى در صورتش پیدا شد، اما پس از چندین نماز، این لکه سیاه به تدریج زایل شد (19) .

ائمه (علیهم السلام) با این تشبیه معقول به محسوس به ما آموختند که خطیئه و گناه، مایه سیه‏رویى و روسیاهى در قیامت است و نماز سهم موثرى در تبدیل روسیاهى به روسفیدى دارد.

مهمترین عضو ظاهرى انسان صورت اوست، به همین جهت، انسان هنگامى‏که شرمنده مى‏شود، صورتش عرق مى‏کند و سرخ مى‏شود; نه دست و پاى او، ارتباط ویژه‏اى بین صورت و جان آدمى وجود دارد، حیا نیز در چشم ظهور خاصى دارد. در اسلام، دستور داده شده است که حتى صورت حیوان را نزنید! در قیامت، ممکن است همه بدن انسان تبه‏کار سیاه باشد ولى قرآن فقط از سیاهى صورت او خبر مى‏دهد. قرآن نمى‏فرماید: عده‏اى در قیامت، سیاه‏پوست محشور مى‏شوند، بلکه مى‏فرماید: سیاه روى محشور مى‏شوند. به این ترتیب مى‏بینیم ذات اقدس اله، مسائل اخلاقى را به این برمى‏گرداند که باطن اخلاق بد، جهنم است و حقیقت اخلاق خوب، بهشت است.

1. سوره جن، آیه 15.

2. سوره بقره، آیه 186.

3. سوره واقعه، آیه 85.

4. سوره ق، آیه 16.

5. سوره انفال، آیه 24.

6. بحار، ج 4، ص 3، ح 4.

7. سوره آل عمران، آیه 133.

8. سوره بقره، آیه 24.

9. سوره شعراء، آیه 90. «ازلفت‏» از «اعدت‏» رقیقتر است; چون اعداد و استعداد، گاه استعداد بعید و متوسط را نیز شامل مى‏شود، ولى «ازلاف‏» آمادگى نزدیک را مى‏گویند.

10. سوره ق، آیه 31.

11. سوره واقعه، 87 88.

12. سوره آل عمران، آیه 163.

13. «انتم فی الجنة فاسئلوا الله ان لا یخرجکم منها» (بحار، ج 65، ص 102، ح 11).

14. همان، ج 40، ص 201، ح 2.

15. سوره نساء، آیه 10.

16. سوره توبه، آیه 49.

17. سوره علق، آیات 17 18.

18. سوره آل عمران، آیه 106.

19. «لما اهبط الله آدم من الجنة ظهرت فیه شامة سوداء فی وجهه...»(علل الشرایع،ج 2،ص 34، ح 2).

مراحل اخلاق در قرآن . ایه الله جوادی آملی