دنیا در فرهنگ وحى
دنیا در فرهنگ وحى
در تعبیرات بلند امیرالمؤمنین (صلواتالله و سلامه علیه) آمده است که:
«مثل الدنیا کمثل الحیة لین مسها قاتل سمها» (1)
یعنى دنیا با زرق و برق فریبایى که دارد مانند مارى است که ظاهرى خوشخط و خال دارد و درونش سم است.
آنچه انسان را از یاد خدا غافل کند و رنگ گناه داشته باشد و بوى بد معصیت از آناستشمام شود، دنیاست; بنابر این، دنیاى مذموم در فرهنگ وحى غیر ازآسمان، زمین، دریا و صحراست، اینها مخلوقات و آیات الهى است و قرآن ازاینها به عظمتیاد مىکند:
«ان فى السموات و الارض لایات للمؤمنین و فى خلقکم و ما یبث من دابة ایات لقوم یوقنون» (2)
«و فى انفسکم ا فلا تبصرون» (3)
«ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الیل و النهار لایات لاولى الالباب» (4) .
قرآن کریم از زیبایى آسمان و زمین، مکرر سخن گفته است. دریا، صحرا،سلسله جبال، درختان ماهیهاى دریا، اختران آسمان و ... در فرهنگ وحى، آیت الهى است نه دنیا. گرچه حیات دنیا در مقابل حیات آخرت، بر اینهااطلاق مىشود; ولى از هیچ یک آنها نکوهش نشدهاست. «دنیا» تعلقات،اعتبارات و «ما» و «من» هایى است که آدمى را به گناه وادار مىکند.دنیا، عبارت از لهو و لعب، زینت، تفاخر و تکاثر در اموال و اولاداست:
«و اعلموا انما الحیوة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فى الاموال و الاولاد» (5)
دنیا، در این مراحل پنجگانه خلاصه مىشود و هر کسى رادرهر سنى با ابزار خاصى فریب مىدهد و این فریب، سم روح است و روحمسموم براى ابد در رنج است و ذات اقدس خداوند از آن جهت که «ارحم الراحمین» است، پاکترین و شایستهترین انسانها را به عنوان پزشکان روح فرستاده است.
دوام طهارت و ادامه رزق
یکى از اصحاب رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نزد آن حضرت از تنگدستى شکایت کرد. آن حضرت صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
«ادم الطهارة یدیم علیک الرزق» (6)
اگر دائما با طهارت باشى، روزى تو ادامه مىیابد. خداوند که رازق استبر طبق مصلحت، براى برخى، روزى زیاد و براى بعضى، روزى کم مقدر مىکند; ولى انسان طاهر و پاکدامن را تهىدست نمىگذارد و روزى او را تامین مىکند. البته از آن جا که آلودگى «درکات» دارد، طهارت نیز «درجات» خواهد داشت; بنابراین، رزق هم اقسامى پیدا مىکند.
این حدیث، معارف زیادى را دربر دارد. معناى دوام طهارت تنها این نیست که انسان، همیشه با وضو باشد; وضوى دائم یکى از اقسام طهارت است; مثلا، کسى که اهل کار و کسب نیست، طاهر نیست. چون براى کسى که بخواهد خود و عایله خود را تامین کند کسب، واجب است و او هرگز آلودگى ترک کسب را نمىتواند با وضوى دایمى ترمیم کند. چون دائم الوضو بودن، کارى مستحب و ترک کسب، کارى حرام است و حرام را نمىشود با مستحب جبران کرد. اگر کسى دائم الطهاره باشد، اولا وظیفههاى فقهى خود را مىشناسد و آنگاه به آنها عمل مىکند. کاسب طاهر، حلال مىخرد و حلال مىفروشد و احتکار، گرانفروشى و کم فروشى نمىکند:
«ویل للمطففین الذین اذا اکتالوا على الناس یستوفون و اذا کالوهم او وزنوهم یخسرون» (7) .
قرآن کریم هشدار مىدهد که روزى وافر و فراوان، مصلحت همه نیست:
«و لو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فى الارض» (8) :
اگر وضع مالى گروه خاصى در جامعه، رو به «تکاثر» برود، فساد آنان دامنگیر عدهاى مىشود. در جاى دیگر مىفرماید:
«ظهر الفساد فى البر و البحر بما کسبت ایدى الناس» (9)
یا مىفرماید:
«ان الانسان لیطغى ان راه استغنى» (10) :
انسان، طغیان مىکند و طغیانش بر اثر بىنیاز دیدن خود از خدا یا از خلق است. «تکاثر» زمینهاى براى طغیان است. پس مصلحت نیست که همگان با تکاثر به سر برند; ولى کوثر که مال حلال کافى، براى اداره یک زندگى متوسط آبرومندانه استبا مواظبتبر طهارت، تحصیل مىشود.
راههاى تحصیل طهارت
قرآن کریم، ایمان و اعتقاد را طهارت مىداند و شرک را آلودگى معرفى مىکند:
«کذلک یجعل الله الرجس على الذین لا یؤمنون» (11)
و با خطاب به پیغمبر به همه دستور مىدهد که از رجس و آلودگى هجرت کنید:
«و الرجز فاهجر» (12)
هجرت از رجس، به طهارت معنوى، مهم است نه هجرت جغرافیایى. اگر کسى از جهل به علم و از کفر به ایمان، و از رذایل اخلاقى به فضایل اخلاقى هجرت کند، چنین سیر و سلوکى، هجرت کبرى و یا هجرت وسطى است.
براى پرهیز از آلودگى و حصول پاکى نیز چند راه وجود دارد. گاهى آلودگى، تبدیل به طهارت و گاهى محو مىشود.
گاهى جرم آلودهاى در پاى بوته گلى قرار مىگیرد و کم کم جذب و به طاهر تبدیل مىشود و به صورت گل معطرى در مىآید. همان جرم آلودهاى که شامه رهگذرى را مىآزرد آنگاه که به گل معطرى تبدیل شود عابر منزجر را وادار به استشمام مىکند.
خداى سبحان آلودگیها را از دو راه «محو» و «تبدیل» برطرف مىکند، درباره محو مىفرماید:
«ان الحسنات یذهبن السیئات» (13)
کارهاى خیر، بدیها را از بین مىبرد; و درباره تبدیل مىفرماید:
«فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات» (14) .
خداوند، بدیهاى انسانى را که در مسیر مستقیم حرکت مىکند، به خوبى تبدیل مىکند. بنابراین، گاهى پاکها آلوده، وگاهى آلودهها پاک مىشوند. اگر آلودهها پاک شوند، به طبیعت اولى خود برمىگردند. از این رو آلودگیها و «روث» را «رجیع» (برگردانده) مىگویند.
مراتب دوام طهارت
نکته مهم آن است که روا نیست نیتشخص طاهر از طهارت، رسیدن به روزى فراوان باشد، چون او طهارت جان را وسیله رفاه تن قرار مىدهد. به عبارت دیگر اگر کسى سعى کند، گناه نکند و جانش را از آلودگى برهاند به این منظور که روزى مادى او زیاد بشود، او هدف والایى را وسیله چیزى پست قرار داده و درست مانند این است که به حکیم فرزانهاى دستور دهند اتاقى را رفت و روب کند. پس انسان باید بکوشد این طهارت را وسیله رزق مادى قرار ندهد.
نماز «استسقاء» نیز، همین گونه است: کسانى که گرفتار خشکسالى هستند، اگر نماز باران بخوانند، دعایشان مستجاب مىشود ولى آنان نباید نماز را براى باران بخوانند. گرچه چنین نمازى باطل نیست و هدفشان هم برآورده مىشود; ولى این، مرحله نازله اخلاق است. نماز استسقاء را معصومین (علیهم السلام) نیز مىخواندند; اما فرقى هستبین این که انسان، نماز بخواند براى این که باران بیاید و بین این که نماز مىخواند و مىداند که خدا به وعدهاش وفا مىکند; ولى او به این قصد نماز نمىخواند و «چو گدایان به شرط مزد» عبادت نمىکند. گرچه مىداند که خدا پاسخ نمازگزاران را با بارش باران مىدهد که در این صورت، آنان خدا را شکر مىکنند و اگر باران نداد، شکر آمیخته با صبر دارند که این مرحله براى افراد عادى آسان نیست; اما براى سالکان کوى حق، یعنى کسانى که راه را مدتى طى کردهاند، آسان است.
مرحله بالاتر آن است که نه تنها انسان، نماز استسقا یا دوام طهارت را وسیله رزق مادى قرار ندهد بلکه وسیله بودن آن را نیز از یاد ببرد; چنین شخصى اصلا غافل از آن است که این نماز براى ریزش باران است.
1. نهج البلاغه، نامه 68.
2. سوره جاثیه، آیات 3-4.
3. سوره ذاریات، آیه 21.
4. سوره آل عمران، آیه 190.
5. سوره حدید، آیه 20.
6. بحار،ج 105،ص 16; «ففعل ذلک فوسع علیه الرزق»(مستدرک الوسائل،ج 1،ص 300).
7. سوره مطففین، آیات 1-3.
8. سوره شورى، آیه 27.
9. سوره روم، آیه 41.
10. سوره علق، آیه 6-7.
11. سوره انعام، آیه 125.
12. سوره مدثر، آیه 5.
13. سوره هود، آیه 114.
14. سوره فرقان، آیه 70.
منبع :تفسیر موضوعی قرآن کریم آیه الله جوادی آملی