(به کوری چشم طمّاعان)
گفتگو با رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی
افشاگری احمدینژاد، چشم طمّاعان به ردای رهبری را کور کرد
حجت الاسلام روح الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی در گفتگویی که در پایگاه این مرکز منتشر شد، به شبهات طرح شده درباره مناظرات دکتر احمدی نژاد پاسخ داد:
بعضی میپرسند آیا نام بردن احمدینژاد از بعضی بزرگان انقلاب به ضرر انقلاب نبود.
ببینید گاهی که ما بین دو مصلحت قرار میگیریم، باید مصلحت برتر را در نظر بگیریم، امروز انقلاب اسلامی بین دو واقعیت حفظ شخصیت بزرگان انقلاب و حفظ خود انقلاب قرار گرفته است. قطعاً هیچچیز مانند حفظ انقلاب برتری ندارد و ما باید همهچیز را فدای اصل انقلاب اسلامی که نتیجه 1400 سال مبارزه جهاد و شهادت اسلام علوی است، کنیم.
با این حال آیا بهتر نبود کلی مطرح میشد و نام اشخاص برده نمیشد؟
ببینید ما باید به این موضوع عمیقتر از این نگاه کنیم. مقام معظم رهبری بارها به بحث خواص و انحرافات آنها اشاره کردهاند، مسئله به وجود آمدن عاشورا و کربلا از جمله این عوامل دنیاگرایی خواص است. این یک واقعیت تلخ است که باید اعتراف کنیم عامل اصلی انحراف صدر اسلام و تبدیل خلافت اسلامی به سلطنت اموی همان دنیاگرایی و ثروتاندوزی بزرگان انقلاب محمدی(ص) بود.
در مروجالذهب مسعودی که مورد قبول همه فرقههای اسلامی است بابی را باز کرده بنام «من اقتنا من الصحابه الدور والضیاع» کسانی که از صحابه در صدر اسلام صاحبخانهها و زمین و مال و اموال شدند. یک فهرست سرسامآوری میآورد. از جمله از کسانی که در مقابل امام علی (ع) قرار گرفتند و با آن مظهر عدالت جنگیدند، آنها در طول 25 سال صاحب هزاران رأس اسب و شتر و گوسفند و هزاران درهم و دینار و املاک و کاخها شدند. در مورد بعضی نوشته است هنگام مرگ شمشهای طلای آنها با تبر شکسته شد و تقسیم شد. همانها با علی جنگیدند، از معاویه حمایت کردند و نقش اساسی در تغییر حکومت اسلامی به سلطنت اموی و مروانی شدند. آنها این اموال را جز از راه نزدیکی با حکومت بهدست نیاورند. تنها یک نفر زبان به اعتراض گشود و آن اباذر بود. اگر اصحاب دیگر از ابوذر حمایت میکردند، قطعاً ریشهی انحراف خشکیده میشد.
مردم نیز بیتفاوت شده بودند. اباذر به تبعید رفت و تنها امام علی و امام حسین علیهما السلام او را بدرقه کردند. امام حسین هم در تحلیلی چند روز قبل از عاشورا در خطبهای سخن از تغییر ارزشها گفت و فرمود "ان الناس عبید الدنیا" مردم بنده دنیا شدهاند و دین تنها لعقی بر زبان شده. یعنی امام حسین (ع) هم ریشهی همه فسادها را که منجر به کربلا شد، همان دنیاگرایی دانستند.
با این حال گفته میشود، حرمت اشخاص باید حفظ میشد!
من این را قبول ندارم، حرمت انقلاب بیش از همه کس هست. شما نگاه کنید عثمان بن حنیف شخصیت والای جهان اسلام است. مجاهدی بزرگ، زاهدی تمام عیار، محابهای علوی و هر چه از عظمت او گفته شود، کم است. وی یک اشتباه کرد بر سر سفرهی رنگین سرمایهداری بدون حضور فقرا نشست، علی(ع) میتوانست او را احضار و توبیخ کند، بدون اینکه هیچ کس مطلع شود اما این کار را نکرد، به او نامهای نوشت، توبیخ کرد، نامه منتشر شد، در تاریخ ضبط شد، برای چه؟ برای اینکه عثمان بن حنیف کارگزار حکومت اسلامی بود، باید دیگران عبرت میگرفتند، باید این بدعت عملی شکسته میشد، جلوی انحراف حکومت اسلامی گرفته میشد. باید در طول تاریخ سنت علوی نشان داده میشد. امام علی(ع) با کارگزاران دیگرش نیز اینگونه رفتار میکرد با اسم و موضوع انحراف.
به نظر شما اقدام احمدینژاد چه پیامدهایی خواهد داشت؟
کار احمدینژاد یک کار علوی و اباذری بود، درد مردم مستضعف بود، عقدهی فرو ریخته حزبالله و مردم انقلابی ایران بود، به همین جهت موج ایجاد کرد، توازن را به هم زد. مهمترین نتیجه این اقدام علوی لرزاندن ساختار انحراف در انقلاب اسلامی بود که توسط اسلام اشرافیت به وجود آمده بود.
ما نباید چشم را روی واقعیتهایی که موجود است، بگذاریم. اگر احمدینژاد نمیگفت، تاریخ مینوشت و نسلهای بعدی بر سکوت همگان نفرین میکردند. اینکه از میان اصحاب انقلاب، جوانمردی شجاع این تابو را شکست به نسلهای دردمند انقلاب و آیندگان نشان خواهد داد که انقلاب آنچنان پاک بود و آنقدر پاینده و کمالپیما که از درون خود انقلاب، نسل خود انقلابیون جلو این بدعت خطرناک ایستاد و آن را فریاد کشید. اثر دیگر این اقدام، به حاشیه رفتن کسانی بود که چشم طمع به ردای رهبری در آینده دوخته بودند. احمدینژاد لااقل برای 20 سال دیگر این چشم را کور و این امید را به یأس تبدیل کرد.
به نظر من همان طوری که امام خمینی تسخیر لانه جاسوسی را انقلاب دوم نامید، این اقدام احمدینژاد هم یک انقلاب درونی را در پی خواهد داشت.
به نظر شما در این موقعیتی که رقابت بین نیروهای خودی و انقلابی وجود دارد آیا موجب تفرقه و تشتت نخواهد شد؟
البته هر جراحی تب هم دارد، نقاهت هم خواهد داشت. ولی این انقلاب، انقلاب خمینی است. این انقلاب بر آمده از ارواح پاکی است. هیچ واژهای جز خلوص الهی تفسیر کننده آن نیست. این انقلاب به گفته خمینی بزرگ، مقدمه حکومت واحد جهانی به رهبری حضرت حجت ارواحنا فداه است و باید هر چه بیشتر پیش میرود، خالصتر و پاکتر شود. من مطمئن هستم در این مقطع زمانی باید تصفیه شویم، آزمایش شویم و مردان و زنان پاک به حرکت ادامه دهند و نسل پاکتر انقلاب این امانت را تحویل بگیرند و ناخالصها بمانند.
البته من قبول ندارم جدال امروز، جدال بین دو یا چند فرد است. جدال امروز بین دو اندیشه و دو جریان فکری است. افراد نماد و نماینده این جریانات هستند. امروز شما نگاه کنید در یک طرف اسلام امریکایی، اسلام لیبرال، اسلام اشرافیت، اسلام سرمایهداری و اسلام مترفین تجمع کردهاند، کسانی چندین سال به خود و خانواده پرداختند، ارزشها را تضعیف کردند و در مقابل آنها اسلام مستضعفین و اسلام دردمندان و معتقدان به آمادهسازی حکومت مهدی قرار گرفتهاند، با نماد و نمایندگی احمدینژاد که مقام معظم رهبری وی را احیاکننده گفتمان انقلاب اسلامی خواند.
اگر نکتهای باقی مانده که گفتن آن را ضروری میدانید، بفرمایید.
من تذکری به هم لباسان خود و مردم متدین دارم. روحانیون بزرگواری که همواره پیشرو بودهاند. مردم متدینی که نقش اساسی در پیروزی انقلاب داشتهاند، در این مقطع حساس و سرنوشتساز باید بدانند که تعصب لباس را باید کنار بگذاریم. سادهانگاری را باید دور بریزیم، از تاریخ باید عبرت بگیریم. 2 سید بزرگوار بهبهانی و طباطبایی در انقلاب مشروطه نیت خیر داشتند اما تحلیل درستی از وقایع نداشتند. پشت سر آنها فرنگیمآبان و غربزدههایی مثل نقیزاده بودند. شیخ فضلالله نوری تحلیل عمیقی داشت، به آنها تذکر دادند که اینهایی که پشت سر شما قرار گرفتهاند نه اعتقاد به اسلام دارند نه روحانیت اگر به قدرت برسند اول مرا خواهند کشت بعد شما را.
همین که مدعیان آزادیخواهی به پیروزی رسیدند شیخ فضلالله نوری بیهیچ گناهی فقط به جرم درک صحیح به چوبهدار فرستادند و به شهادت رساندند. درست یک سال بعد بهبهانی را همانها به قتل رساند و طباطبایی را چنان منزوی کردند که در خانه مرد و چند روز بعد متوجه گرگ او شدند. امروز نگاه کنید، تأکید میکنم امروز جدال بین افراد نیست. جدال بین دو جریان است، جریانی که 8 سال به ارزشهای دینی حمله کردند. امام حسین را هم مصون از بیاحترامی نگذاشتند. مبادا خدای نخواسته با سادهانگاری و یا داشتن ایرادهای جزیی و سطحی و بیتفاوتی اجازه دهیم، بار دیگر همان وقایع تلخ تکرار شود که قطعاً پاسخی نزد خداوند نخواهیم داشت.
منبع: http://www.rajanews.com/detail.asp?id=30857