کلام نور
اهداف پیامبران در این هنگامه، خداوند سفیرانش را بر اساس زمانبندی مناسب و ویژه به سوی مردم گسیل داشت تا استعدادهای نهفته آفریده را در آنان بشکفند، و میثاق فطرت الهی را عینیّت بخشند، و نعمت فراموش شده او را به یادشان آرند، و با رساندن پیام حق، راه هر گونه عذری را سدّ کنند، و گنجینههای خرد را از اسارت خرافات و اوهام آزاد سازند، و نشانههای قدرت الهی را به دید مردم نشانند از: نیلگون گنبدِ برافراشته، و گاهواره زمین که برنهاده، و توشه تأمین کننده زندگی، و مرگ بر هم زننده این هستی، و رنجها و بیماریهایی که فرسودهشان سازد، و رخدادهایی که همواره بر سرشان ریزد. یک لحظه بیرهبر الهی، هرگز و هیچ گاه خدای مهربان ظلمت را بر بندگانش روا ندید، پس در هر زمانی پیامبری یا کتابی فرو فرستاد، و امامی معصوم یا راهی روشن برگمارد فرستادگانی که علی رغم یاران کم و دشمنان بسیار، هرگز در دعوت به خدا کوتاه نیامدند. امّتها از دو سو با پیامبران آشنا میشدند: یا سفیر پسین، پیشین را نام میبرده و رسالت وی را میستوده است، و یا پیشینگان، پیشاپیش بر ظهور پیامبر آینده بشارت میدادند. محمّد (ص)، آخرین ذخیره الهی و بر این اساس، قرنها پدید آمد و روزگار گذشت، و پدران کوچیدند و پسران بر جایشان نشستند تا خداوند، «محمّد» - درود خدا بر او و خاندانش - آخرین ذخیره خود را به رسالت برانگیخت، و نوید او به ظهور خاتم تحقّق یافت، و نبوّت به اوج کمال نشست. سیمای محمّد (ص) محمّد (ص) آخرین حلقه رسالت بود و رسولان پیشاهنگ، طلیعه طلوع او بودند. سیمای محمّد (ص) زبانزد بود و انسان چشم انتظار او. زمینههای بعثت در شبانگاه طلوع اسلام، پریشانی و نابسامانی همه جا سایهگستر بود، و ملّتهای روی زمین در اسارت تفرقه، آرزوهای پراکنده، و آیینهای یاوه بودند: گاه خدای را به آفریدگانش مانند کرده، و یا صفاتی دور از ساحت قدسش بدو نسبت داده، و یا بر آستان خدایگانی سر نهاده. پس خدای عزیز به نور خاتم، آنان را به راه آورد و به برکت او از نادانی رهاند. غروب خورشید رسالت «محمّد» - درود خدا بر او و خاندانش - رسالت خویش به پایان برد، و خداوند پاداش او را لقای خود مقرّر فرمود و چیزی جز فیض حضور را شایسته او ندید، پس در هالهای از کرامت به سوی او پر کشید، و چون دیگر پیامبران، یادگار خویش در بین شما برنهید، که آنان نیز امّت خود را یاوه و بیآیینی روشن و پرچمی در اهتزاز رها نساختند. نشانههای کتاب خدا این کتاب خداست که بیانگر حلال و حرام او، و بایستهها و بهینههاست، «ناسخ و منسوخ»، «رخصت و عزیمت»، «خاص و عام» را در بر دارد، از مثَل و عبرت سرشار است، دستورهای مقطعی و ابدی، و محکم و متشابه دارد، دُرهای آیات را از صدف برون آورده و دور رسها را نزدیک کرده است. فراگیری بخشی از این آیات واجب گشته است، و تحصیل بخش دیگر را تنگ ناگرفته است. برخی از فرمانهای الهی در قرآن عزیز به «حتمیّت و وجوب» نوشته شده ولی در سنّت پیامبر (ص) «نسخ» آن رسیده است، و یا در سنّت، وجوب آن آمده ولی ترک آن در کتاب خدای مجاز گردیده است، و یا به وقتی خاص واجب شده که با گذشت آن زمان، منتفی خواهد شد. حرامها نیز در شکلهای گونهگون عرضه گردیده است: بعضی «کبیره»، که وعده دوزخ بدان داده شده و بعضی «صغیره»، که وزشگاه نسیم آمرزش خداوند است و بعضی اندکِ آن مقبول درگاه الهی است و بیش از آن در اختیار مکلّف نهاده شده. و از این خطبه است در باره حج در پیرامون حج خداوند حجّ خانه محترمش را بر شمایان واجب کرد و آن را قبله مردمان قرار داد تا چون تشنهکامانِ به رود رسیده، سر از پا نشناخته بدان سرازیر گردند و بسان کبوتران حرم بدان پناه برند. حج نیایشی است به نشانه فروتنی انسان به پیشگاه عظمت الهی و اعتراف به عزّت سرمدی. خداوند از توده بندگانش، اطاعتگران گوش به فرمان را برگزید تا دعوت حق را لبّیک اجابت گویند و کلام او را به جان بنیوشند، و در موقعیّتهای تاریخساز و ماندگار سفیران خداوند با پای تأمّل و تفکّر بایستند و پای در جای پایشان نهند و فرشتگانی گردند که بر عرش الهی طواف کنند، و در تجارتکده نیایش به سود فراوان دست یازند، و به هنگامه مغفرت او پیش تازند. این خانه دیر بنیان کعبه است که خدای سبحان آن را مایه عزّت و سربلندی اسلام، و حرم امن پناهخواهان قرار داده است. زیارت و طواف آن را واجب کرد، و پاس حق و احترام آن را بسی لازم شمرد، و شمایان را در آن به میهمانی خود فرا خواند، و چنین فرمود: «این حقّ خدا بر مردم است.آنان که توان رسیدن به حرم را دارند، باید خانه او را زیارت کنند، و آن که از روی ناسپاسی سر باز زند، خداوند از او و همه جهانیان بینیاز است».