اهمیت نماز و عبادت
اهمیت و جایگاه نماز و عبادت در اسلام
در اسلام ارزش ارزشها عبادت است ، اما عبادت اسلامی و عبادت با شرایط . از نظر قرآن نماز آن وقت نماز است که اثرش ظاهر باشد و آن اینکه از زشتیها باز دارد « تنهی عن الفحشاءو المنکر ».(عنکبوت 45) اگر نماز انسان ، او را از معصیت باز ندارد باید بداند که نمازش نماز نیست . اگر نماز درست شود انسان به همه ارزشها می رسد .( انسان کامل مطهری ص 107 ) . در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم هر کس دوست دارد بداند نمازش پذیرفته شده یا نه باید بنگرد که نمازش تا چه حد او را از زشتی ها باز داشته است .( بحار الانوار ج 16 ص 205 باب 9) امام علی علیه السلام نیز می فرمایند نماز قلعه محکمی در برابر حمله ها و غلبه های شیطان است .( غررالحکم ص 107 ) .
در اسلام نماز از همه اعمال افضل است و چیزی مهمتر و واجب تر از آن نیست لذا مقدم بر سایر واجباتی است که به عنوان فروع دین ذکر می شوند . و مسلمان در شبانه روز پنج نوبت نماز را به عنوان رستگاری و بهترین عمل اعلام می دارد . اگر کسی نشاط زندگی و اراده قوی می خواهد و مایل است در بن بستها خداوند به فریادش برسد و او را هدایت کند باید نماز را سر لوحه زندگی خود قرار دهد . قرآن کسانی را هدایت می کند که متقی باشند و اقامه نماز کنند . « ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتّقین الّذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصّلوه ...»( بقره 3-2 ) ( اخلاق وجوان ؛ مظاهری ج 1 ص 45 )
اگر انسان از نماز فاصله گرفت و به نماز بی اعتنا شد و از نماز خواندن سرباز زد یا با بی رغبتی و غیر مودبانه اقامه کرد باید بداند که نه تنها هدایتی در کار نیست و دست عنایت الهی از او بر داشته می شود بلکه از همه مواهب معنوی نیز بی بهره خواهد ماند . اگر خداوند بنده ای را یک لحظه به خودش واگذارد و دست عنایتش را از او بر دارد ضلالت و گمراهی و بدبختی او را فرا می گیرد و گاه به حدی سقوط می کند که برگشتن او بسیار مشکل و قریب به محال می شود خداوند به چنین افرادی وعده عذاب الیم داده است و می فرماید : « فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلوه و اتّّبعوا الشّهوات فسوف یلقون غیّا » .( مریم 59 ) ( همان ص 46 )
استخفاف نماز از گناهان بزرگ و دارای عواقب بس وحشتناکی است . امام صادق علیه السلام از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می فرمایند که آن حضرت فرمودند: از من نیست کسی که نمازش را کوچک شمارد ( بحار الانوار 82 ص 224 ) و باز می فرمایند : وقتی بنده ای نمازش را کوچک می شمارد خدای متعال به ملائکه اش خطاب می کند :آیا بنده مرا می بینید گویا گمان می کند کسی غیر از من حاجاتش را بر آورده می سازد آیا نمی داند که رفع نیازش به دست من است ( کافی 3 ص 269 ) (اهمان ص 47 ) پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند : ای ابوذر تا هنگامی که در حال نماز بسر می بری در خانه پادشاه جهان را می کوبی و آن که درب خانه فرمانروای هستی را زیاد بکوبد در به روی او گشوده خواهد شد (بحارالانوار ج 82 ص 233 و ج 84 ص 258 )
در تعابیر دینی تعابیری در باره نماز داریم مانند «الصّلوه عمود الدین » اگر دین را به عنوان خیمه ای بر پا شده بدانیم آنچه آن را بر پا نگه داشته و به عنوان عمود آن است نماز است در حدیث نبوی می خوانیم شرط قبولی سایر اعمال قبولی نماز است « ان قبلت قبل ما سواها ...» و نیز در حدیث است که «الصّلوه قربان کلّ تقیّ » نماز مایه تقرب هر انسان پرهیزکار است. ( نهج البلاغه ،حکمت 131 ص 1152 ) و نیز در حدیثی دیگر می خوانیم شیطان همیشه از مومن ناراحت و گریزان است ما دامی که مراقب نمازش است و البته اسلام دینی همه جانبه است نه یک بعدی ، عبادت و نماز را در کنار عدالت و توجه به جامعه مطرح می کند . با این که اسلام دین اجتماعی است اما این سبب نمی شود که عبادت و رابطه با خدا را کوچک بشماریم . یکی از گناهان استخفاف نماز است . نماز را باید احترام کرد ادعا می کنیم شیعه علی علیه السلام هستیم اما وضو و نمازمان چه سنخیتی با نماز و وضوی علی علیه السلام دارد ؟ مسلمان جامع و کامل بودن مهم است ارزش اسلام به جامعیت آن است. (گفتارهای معنوی ؛مطهری ص 55 )
انسان همیشه برای خودش دروازه معنویت بوده یعنی از وجود خودش عالم معنا را دیده و کشف کرده است . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: « من عرف نفسه فقد عرف ربه » . قرآن برای انسان در برابر سایر پدیده ها حسابی مستقل باز کرده و فرموده : « سنریهم آیاتنا فی الافاق وانفسهم ... » .از جمله اموری که با حسابهای مادی نمی سازد انسانیت انسان است در تمام عالم تنها موجودی که می توان خودش را از خودش منفک کرد انسان است یعنی انسان منهای انسانیت ممکن است موجود باشد زیرا انسانیت به اموری است که محسوس وملموس نیست . واز سنخ معنویات است نه مادیات.
آنچه ملاک انسانیت و فضیلت است فقط به دست خود انسان ساخته می شود چنان که امام رضا علیه السلام فرموده :« آنچه در عالم معنی است از راه آنچه در درون انسان است شناخته می شود» . واین مکتبی که راجع به ارزشهای انسانی بحث کرده درد انسان را تشخیص داده ، درد او درد غربت و عدم تجانس با این جهان است ، چرا که انسان حقیقتی است که از اصل خود جدا شده و این جدایی در او شوق و ناله و احساس غربت و میل بازگشت به حق را آفریده است . از بهشت رانده شده و می خواهد باز گردد . (همان ص 90 )
درد انسان درد خدا است ، درد دوری از حق است و به هر مقام و کمالی که برسد احساس می کند به معشوق خود نرسیده است چرا که طالب کمال مطلق است . به قول ابن عربی « ما احب احد غیر خالقه هیچ کسی غیر از خدای خودش را دوست نداشته است ... پیامبران نیامده اند که عشق خدا و عبادت را در بندگان ایجاد نمایند بلکه آمده اند راههای رسیدن به خدا را نشان دهند. و انسان را از اشتباه در آورند » . قرآن میگوید :« الا بذکرالله تطمئنّ القلوب» . (رعد 28) بدانید منحصرا به یک چیز قلب آرام می گیرد و از اضطراب نجات می یابد و آن فقط یاد خدا و انس با اوست .
امام علی علیه السلام در مناجات عاشقانه می گوید: « خدایا تو از هر انیسی برای اولیائت انیس تر هستی با هیچ انیسی مانند تو انس نمی گیرم کسانی که به تو اعتماد می کنند می بینند از هر کس دیگر حاضر تری .... و از باطن ضمیرشان آگاهی ... اسرارشان نزد تو پیداست و دلهاشان بسوی تو در پرواز است » . ( خطبه 225 ) ( انسان کامل ؛مطهری ص 90 )