حریم قانون در سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم
حریم قانون در سیره پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله وسلم
پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه وآله وسلم از هر نوع بدرفتاری که به شخص مقدسش میشد عفو و اغماض میفرمودند ، ولی در مورد اشخاصی که به حریم قانون تجاوز میکردند مطلقا گذشت و مجامله نمیکردند و در اجرای عدالت و مجازات متخلف، هر که بوده باشد، مسامحه روا نمیداشتند. چه قانون عدل سایهی امنیت اجتماعی و حافظ کیان جامعه است و نمیشود آن را بازیچه و دستخوش افراد هوسران قرار داد و جامعه را فدای فرد نمود.
در فتح مکه زنی از قبیلهی بنیمخزوم مرتکب سرقت شد و از نظر قضائی جرمش محرز گردید.خویشاوندانش که هنوز رسوبات نظام طبقاتی در مغزشان بجای مانده بود اجرای مجازات را ننگ خانوادهی اشرافی خود میدانستند و به تکاپو افتادند بلکه بتوانند مجازات را متوقف سازند، اسامة بن زید را که مانند پدرش نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم محبوبیت خاصی داشت وادار کردند به شفاعت برخیزد، او همین که زبان به شفاعت گشود، رنگ صورت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از خشم برافروخته شد و با عتاب و تشدد فرمود چه جای شفاعت است، مگر میتوان حدود قانون خدا را بلا اجرا گذاشت؟ دستور مجازات صادر نمود. اسامه متوجه غفلت خود گردیده و از لغزش خود عذر خواست و استدعای طلب مغفرت نمود.
آن حضرت برای این که فکر تبعیض در اجرای قانون را از مخیلهی مردم بیرون بنمایند به هنگام عصر در میان جمع به سخنرانی پرداختند و ضمنا عطف به موضوع روز کرده چنین فرمودند :
«اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند بدین سبب که در اجرای قانون عدالت تبعیض روا میداشتند، هر گاه یکی از طبقات بالا مرتکب جرم میشد او را از مجازات معاف میکردند و اگر کسی از زیردستان به جرم مشابه آن مبادرت میکرد او را مجازات مینمودند، قسم به خدائی که جانم در قبضه اوست در اجرای عدل دربارهی هیچکس فروگذاری و سستی نمیکنم، اگر چه مجرم از نزدیکترین خویشاوندان خودم باشد»
آن حضرت خود را مستثنی و فوق قانون نمیشمردند . روزی به مسجد رفتند و در ضمن خطابه فرمودند: «خدا سوگند یاد کرده است در روز جزا از ظلم هیچ ظالمی درنگذرد، اگر به کسی از شما ستمی از من رفته و از این رهگذر حقی بر ذمهی من دارد من حاضرم به قصاص و عمل متقابل تن بدهم» از میان مردم شخصی بنام سوادة بن قیس بپا خاست و گفت: « یا رسول الله، روزیکه از طائف برمیگشتی و عصا را در دست خود حرکت میدادی به شکم من خورد و مرا رنجه ساخت » . حضرت فرمودند «حاشا که به عمد این کار را کرده باشم. معهذا به حکم قصاص تسلیم میشوم». فرمان دادند همان عصا را بیاورند و به دست «سواده» داده و فرمودند : «هر عضو بدن تو را که خسته است به همان قسمت از بدن من بزن و حق خود را در همین نشأه دنیا از من بستان». سواده گفت نه، من شما را میبخشم. فرمودند : «خدا نیز بر تو ببخشد» آری چنین بود رفتار یک رئیس و زمامدار تامالاختیار دین و دولت در اجرای عدل اجتماعی و حمایت قانون.
[ محمد خاتم پیامبران ، جمعی از نویسندگان ، صفحه8- 387]