کار، کوشش، کشاورزی
کار، کوشش، کشاورزی
اسلام دین سعی و عمل است، قوله تعالی: «و ان لیس للانسان الا ما سعی» (النجم / 39)یعنی: «و این که نیست برای انسان (چیزی) مگر آن چه را با کوشش سعی خود به دست میآورد»، و همین آیهی مبارکه مهمترین دلیلی است بر این که اسلام دین کار و کوشش و تلاش در جستجو و پیجوئی برای استخدام است.
1 - پیغمبر اکرم فرمود: «بهترین کسبها، کسب یدی و کار دستی به معنی اعم است»؛ از میان کسبها بزازی و عطرفروشی را میستود. (نظام 32 / 2).
2 - مردی انصاری از فقر نزد او شکایت نمود و گفت: تا برگردم شاید بعضی از اهلم از گرسنگی تلف شده باشند، به او فرمود: «برو ببین چیزی در خانهات هست؟» رفت فرش پاره و قدحی آورد، پیغمبر به اصحاب فرمود: «کی آنها را میخرد؟» یکی آنها را بیک درهم خریدار بود، فرمود: «آیا کسی بیشتر میخرد» یکی به دو درهم خرید، پیغمبر فرمود: «با یک درهم غذائی برای اهل خانهات فراهم کن و با یک درهم دیگر تبری بخر و نزد من بیا»، و او چنان کرد پیغمبر فرمود: «حال به فلان دره برو و هیچ خار و هیزمی را رها مکن آنها را جمع کن و بفروش، و تا ده روز نزدد من نیا» و او رفت و پس از ده روز آمد و گفت: یا رسول الله! در این فرمان که دادی برکت نهاده شد، پیغمبر فرمود: «این برای تو بهتر است تا آن که روز قیامت بیایی و لکهی سئوال در روی تو باشد». (نظام 57 / 2).
توضیح:
درسهایی که از این روایت میتوان یاد گرفت:
الف - اگر کسی جویای کار باشد، حتما پیدا خواهد نمود.
ب - هیچ کار مشروعی که انسان را از سؤال باز دارد، عار نیست.
ج - انسان بایداز نظر اولویت، همیشه از نگهداری اشیاء زائد در خانه احتراز کند و از اسراف بپرهیزد، وقتی برای راه انداختن چرخ زندگی حتی فروش پلاس ژندهای روا باشد، به طریق اولی چیزهائی زائد بر احتیاجات واقعی همیشه باید سپر بلاگردان ضرورتهای زندگی باشد.
د- در خرید و فروش باید دقت کرد تا هر یک از خریدار و فروشنده مغبون نشوند.
ه - فرمودهی پیغمبر که تا ده روز نزد او نیاید، برای توطین نفس و انس گرفتن با کار و استواری تصمیم اوست، زیرا هر کس یقین داشت که کار او چیست؟ برای خوب انجام دادن آن تلاش میکند و دلیل بر آن این است که ضعیفترین مشاغل مانند پینهدوزی در پیلهترین جاها در اثر پشتکار و امانت، زندگی خوبی ببار میآورد.
و- تقبیح سؤال و تکدی که مایهی تنبلی و بیکاری و مزاحمت با مستمندان واقعی است و بیشتر مشکلات و بدبختی جوامع از آن است. و چه بسا درسهای آموزندهی دیگر، زیرا حدیث پیغمبر هم مانند قرآن مجید عجائب تدبریش پایان ندارد.
4 - در سفرها گاهی زودتر از دیگران به چاهی میرسید و بر طبق معمول حوضی درست میکرد و آن را پر از آب مینمود تا دیگران برسند (اسد 365 / 1).
5 - در حفر خندق کار را بین مردم تقسیم کرد و خودش هم کار کرد. (اسد 290 / 1)
6 - چون از غزوهی تبوک بازگشت، سعد انصار از او پیشواز نمود، پیغمبر با او مصافحه کرد و فرمود: «دست تو را چه شده؟» گفت: یا رسول الله! بیل و کلنگ میزنم که بر عیالات انفاق کنم، پیغمبر دست او را بوسید و فرمود: «این دست است که آتش به آن نمیرسد» (اسد 269 / 2).
7 - به خانه وارد شد، دیدند به کاری مشغول است که او را خسته میکند چون کار را تمام کرد فرمود: «از روزی مأیوس نشوید، تا سر شما میجنبد، زیرا انسان مادرش او را میزاید چنانچه پوست بر بدنش نیست (از بس نارک است) آن گاه خداوند او را روزی میدهد»(اسد 373 / 2).
8 - اهل حرفه را دوست داشت میفرمود: «خداوند، مؤمن اهل حرفه را دوست دارد». در جای دیگر فرمود: «خداوند، اهل حرفهی امین را دوست دارد» (مجمع 62 / 4).
9 - میفرمود: «رزق را در پنهانیهای زمین بجویید، به زودی در آینده معادنی یافت میشود که بدترین خلق عهدهدار آنند» (مجمع الزوائد 65 / 4). تنبیه:
انصاف دهید آیا این فرموده پیغمبر اکرم اخبار از غیب نیست که بعد از هزار و سیصد سال معلوم و مشهود گردیده است؟
11 - از فروش زمین نهی میکرد ومیفرمود: «هر کس زمین دارد، بکارد یا آن را به برادر دینی واگذار کند که او بکارد» (اسد 151 / 2).
توضیح:
پیغمبر اسلام از هزار و سیصد سال قبل اشتباه امت خود را در فروش زمین به یهودیان میدید، یعنی بعضی از مسلمانان فلسطین که چون دیدند یهودیان زمین را به قیمتی گرانتر از عادلهی وقت خریداری میکنند قسمتی از زمینهای خود را به ایشان فروختند و این کار بعد از پایان جنگ اول انجام گرفت و مقدمهی تشکیل دولت یهود گردید.
12 - یکی از اصحاب فقیر بود، زنش گفت: نزد پیغمبر برو و چیزی بخواه، وقتی نزد پیغمبر رفت و درخواست کرد، پیغمبر فرمود: «کسی که بخواهد، به او میبخشیم، و کسی از سؤال پرهیز کند، خداوند او را بینیاز میسازد»؛ مرد به خانه برگشت، بار دیگر زنش اصرار کرد که نزد پیغمبر برود، تا سه بار، وی رفت و همان را شنید، به خانه آمد تیشهای به عاریه گرفت و به صحرا رفت و قدری هیزم جمع کرد و با بهای آنها غذائی برای عیال خود فراهم ساخت، کمکم خودش از فروش هیزم تیشهای خرید و از همان راه بساط زندگی را از هر جهت فراهم ساخت. (وافی - الایمان / 79).
13 - در حفر خندق، خودش با ظرف خاککشی، خاک جابهجا میکرد (واقدی / 446).
14 - براء بن عازب گفت: پیغمبر بر پشت خود خاک میکشید چندان که میان من و او را غبار گرفته بود. (واقدی / 449).
15 - شب هنگام در کنار شکافی که در خندق بود پاس میداد. (واقدی / 16. (463 - برای کار، مزد میداد. (نظام 265 / 1).
17 - فرمود: «هر کس درخت سدری را برای زراعت قطع کند، خدا خانهای از آتش برای او بنا میکند» (اسد 183 / 3).
توضیح:
اختصاص درخت سدر و تأکید بر بقای آن جالب توجه است، کسانی که مناطق گرم و بیدرخت و بیآب عربستان و امثال آن را دیدهاند میدانند که زیر اشعهی سوزان آفتاب تنها سایبانی که پناهگاه است سایبان درخت سدر است که در آن بیابانهای خشک و سوزان میروید و رشد میکند و شاداب است و نیز میوهی آن میتواند اسنان را تغذیه نماید.
18 - بعد از فتح خیبر، مردم آن جا گفتند: ما اهل زراعت و درختیم، پیغمبر ایشان را به کار گمارد و سهمیه داد. (فتوح / 36).
19 - وقتی نیروی اسلام از غزوهی بنیقرد بازگشت، در بیشهی بنیحارثه بار انداختند، ایشان نزد پیغمبر آمدند و گفتند: یا رسول الله! این بیشه چراگاه دامهای ماست، پیغمبر فرمان داد هر درختی از آن بریده شده، نهال خرمائی به جای آن کاشتند و آن بیشه باغ خرمایی شد (فتوح / 232).
20 - زیر نخلستان بنینضیر جو میکاشت، قوت سال عیال را نگه میداشت، مازاد را برای تجهیز ارتش مصرف میکرد. (فتوح / 31).
21 - از نشستن در بوستان خوشش میآمد و میفرمود: «هرگاه به یاد بیابان بیفتم قلبم آرام میشود» (نظام / 47).
توضیح:
فرمودهی پیغمبر توصیهای به انس گرفتن با مظاهر طبیعت است از وقتی که بشر به جای هم آغوشی با باغ و بوستان به سالنهای پرزرق و برق و دم کرده بدون چشمانداز، پناه بره، هم جسم خود را فرسوده ساخته، هم فکر خود را، هم نشاط خود را، هم لذتیابی بیشائبه را؛ در آغوش طبیعت است و اضطراب، در سالنهای مجلل.
22 - میفرمود: «هر کس درخت بکارد و برای تربیت آن شکیبا باشد تا به ثمر برسد، در هر چه از آن بهرهمند شود ثواب صدقهای نزد خداوند دارد» (مجمع 68 / 4).
23 - قطعکنندهی درخت سدر را لعنت کرد. (مجمع 69 / 4).
24 - به «هرقل» امپراطور روم شرقی نوشت: «سلام بر کسی باد که از هدایت پیروی کرد، اما بعد، مسلمان شو سالم میشوی، خداوند پاداش تو را ده بار میدهد، اگر مسلمان نشدی گناه کشاورزان به گردن تو» (شامی 498 / 4).
توضیح:
مراد از گناه کشاورزان گناه کسی است که حقوق ایشان را پایمال میکند، زیرا بیشترین حقوق پایمال شده در اجتماعات حقوق کشاورزان بود، که از روایت ذیل معلوم میشود.
25 - به علی (علیهالسلام) وصیت فرمود: «یا علی! مبادا با حضور تو بر کشاورزان، ظلم شود، یا بر مالیات ایشان افزوده گردد یا ایشان را برای کار به سخره گیرند» (وسائل 216 / 6).
27 - «جبه» و «سوار» پسران خالد بر پیغمبر وارد شدند، دیدند مشغول بنائی است، فرمود: «بیائید جلو کمک کنید» آمدند، چون کار تمام شد، پیغمبر به ایشان مزد داد و فرمود: «مادامی که سر شما میجنبد از رزق مأیوس نشوید، هیچ مولودی از مادر نمیزاید، مگر آن که هنوز پوست نبسته خداوند روزی او را میرساند»(اسد / 398).
28 - بر قبری گذر کرد آن را اصلاح نمود و فرمود: «خداوند، بندهای را دوست دارد که چون کاری انجام دهد، آن را استوار کند» (اسد 82 / 2).
29 - گاهی در خانه، خیاطی مینمود. (نظام 60 / 2).
30 - زمینی را به اندازهی تاخت اسب به شخصی بخشید و فرمود: «هر وقت آن را آباد کردی دوباره به قدر تاخت اسبی به تو خواهم داد» (واقدی / 658).
توضیح:
همهی مسائل اصلاحات ارضی و بهرهبرداری از زمین در این بیان مختصر پیغمبر مندرج است، اصل اساسی آن است که زمین باید آباد شود و بنابراین در دست کسی باید باشد که بتواند آن را آباد کند و
31 - فرمود: «برادرم عیسی به شهری گذر کرد، دید میوههای ایشان کرم زده است، مردمش هم به او شکایت کردند که این مشکل را برای ایشان حل کند، عیسی گفت: علاج این کار پیش خودتان است، شما وقتی درختی میکارید، روی ریشهی آن خاک میریزید و آن درست نیست و سزاوار آن است که اول بر ریشهی آن آب بریزید و بعد خاک، تا کرم نزدند و چنین کردند کرم زدگی برطرف شد» (وسائل 92 / 6).
توضیح:
امروز هم بهترین طرز غرس نهال آن است که در روی اطراف ریشه قدری آب باشد، آن وقت خاک بریزند تا خلل و فرج با آب و خاک پر شود و جای خالی نماند.
32 - کسب و تجارت را دوست داشت، میفرمود: «بهترین کسب، کار درست است، خداوندا! به سحرگاهان امت من برکت ده» (نظام 22 / 2).
33 - فرمود: «هفت چیزند که اجر آنها به انسان میرسد و حال آن که انسان در قبر است: کسی که چیزی بیاموزاند، یا نهری جاری کند، یا چاهی حفر کند، یا نخلی غرس کند، یا مسجدی بسازد، یا مصحفی بجا گذارد، یا فرزندی که برای او تحصیل آمرزش کند» (خلق الکامل 186 / 2).
34 - روزی پیغمبر با اصحاب نشسته بود، جوانی سختکوش را دیدند گفتند: وای بر او اگر این سختکوشی در راه خدا بود، پیغمبر فرمود: «چنین مگوئید، اگرتلاش او برای فرزندان کوچکی است، تلاشش در راه خدا است؛ اگر برای پدر و مادر است در راه خدا است؛ اگر تلاش میکند تا نفس خود را عفیف نگهدارد، در راه خدا است؛ و اگر برای فخریه است در راه شیطان است»(خلق 172 / 2).
35 - فرمود: «چون صبح کردید نخوابید و طلب روزی کنید، صبح زود به دنبال کار و روزی بروید، زیرا سحرخیزی برکت و کامیابی است» (خلق 178 / 2). خاتم النبیین ؛ کمالی دزفولی 476-472