داستان اولین وحی
عجایب داستان اولین وحی !
به مناسبت عید شکوهمند مبعث خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه وآله لاز م دانستم نکته ای را پیرامون این رخداد عظیم تاریخ بشریت یاد آور شوم تا اندیشمندانی که قلم و بیانی توانا دارند اگر توانستند چاره ای بیندیشند .
آری ! پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله مبعوث به رسالتی عظیم شد اما بی گمان لحظه ای در این دریافت خود تردید نکرد و با یقین کامل می دانست که به رسالتی عظیم مبعوث گشته است و مسئولیت هدایت انسانهای در خواب غفلت مانده بر دوش او نهاده شده است . و به تعبیر قرآن « ما کذب الفوأد ما رای » و نیز « و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی » ...
اما متأ سفانه اکثر کتب تاریخی و یا کتابهای اقتباس شده از منابع ضعبف جریان بعثت را به گونه ای نقل و روایت کرده اند که در آن ها مطالب خلاف عقل و قرآن به راحتی بیان شده و گویی ناقلان اصلا توجهی ندارند که در باره حادثه عظیمی بنام بعثت خاتم الانبیاء سخن می گویند و وقتی کمی در حال و هوای داستان دقت کنیم متوجه می شویم که این شکل پردازش ماجرای اولین وحی نمی تواند با شخصیت با عظمت رسول الله صلی الله علیه وآله و نیز مقام ربوبیت و حقیقت وحی و رسالت سازگار باشد.
ولی با کمال تأسف و شگفتی این قصه که عمدة از منابع اهل سنت نشأت گرفته است و نویسندگان کم دقت ما نیز آنرا روایت می کنند ، چرا باید در کتب و نرم افزارهای مختص به پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله بدون نقد و پردازش درست ؛ ذکر شود و گسترش یابد .
اگر اندیشمندان بزرگوار و دلسوز شیعه در ترویج و تکثیر کتب تاریخی دقت نکنند چه بسا در خلال نقلهای تاریخی نادرست بسیاری آسیبهای جدی به تاریخ اسلام و زندگی و شخصیت بزرگان دین وارد شود .
بنده ( به عنوان مطالعه نه پژوهش و نقادی که در این جایگاه نیستم ) در منابع متعدد به دنبال مطالبی خوب و مفید در باب نزول اولین وحی بودم تا به مناسبت عرضه دارم اما آنچه که در خلال نقل نزول اولین وحی در بسیاری منابع _ نه همه _ مشاهده می شود نکته ای عجیب بود که بنده را واداشت تا اعتراض و نگرش خود را بیان دارم.
اما آن مطلب از این قرار است که هنگام دریافت وحی و فرمان اقرأ پیامبر مکرر می گوید خواندن نمی دانم !!!! و با سه بار فشار آوردن فرشته بر جسم آن حضرت ایشان قدرت خواندن می یابد !!!! پس از دریافت وحی پیامبر ترسان و لرزان به خانه آمد و خدیجه علیها سلام اورا دلداری داد ! و پیامبر _ نعوذ بلله- مکرر می فرمود نمی دانم چه شده _!!!!! و... در نهایت به پیشنهاد خدیجه از ورقه بن نوفل راهنمایی خواستند تا ببینند چه شده !!!! و ... خلاصه پس از سخنان این پیر نابینای اهل کتاب است که نعوذ بالله پیامبر می داند که مبعوث شده ... !!!!و متأسفانه برخی کتب ماجرای حضور نزد ورقه را به نحوی نقل کرده اند که قلم از بیان آن شرم دارد ...
آخر چگونه با عقل جور در می آید که شخصیت اول خلقت و عقل کامل و خاتم سلسله نبوت تا آن موقع خبر نداشته باشد که رسول الله است!!! و بوسیله افراد عامی و عادی راهنمایی شود !!! آخر مگر رسیدن به مقام نبوت این گونه است مگر لیاقت و قابلیت و تعالی روحی فوق العاده نمی خواهد ؟!!!!
آیا کسانی که ماجرا را این گونه با بی دقتی و سخیف پرازش کرده اند فکر نکرده اند که پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله در چهل سالگی مبعوث شده ؛ و در این مدت نسبتا طولانی ریاضتها کشیده و و از لحاظ روحی صعود و تعالی خاصی یافته است. چنانکه خود فرمود: « ادبنی ربی فاحسن تأدیبی » ؛ اوست که جاهلیت تمام عیار بشر را دیده و نگران وضع اسف انگیز انحطاط انسانهاست ... ولذا منتظر تحولی در این دوره خواب آلودگی و تاریک بشری است .
آیا اینها فکر نکرده اند که وقتی خدیجه علیها سلام و یا هر کس دیگری بخواهند رسول خدا را به نزول جبرئیل و ناموس اکبر آگاهی دهند چه توهمی پیش می آید !!!!
آیا وقتی در جریان نزول وحی ، داستان فشار وارد آوردن جبرئیل به پیامبر را نقل می کنند توجه دارند چه می گویند؟ !!! آخر این فشار در آغوش ملک واقعا چه مفهومی دارد آیا خدا و جبرئیل نمی دانند که محمد درس ناخوانده است و ایا نزول وحی بر روی لوحی مکتوب بوده که پیامبر از خواندنش ناتوان بوده است !!! ؟؟ و آیا ... !!!!.
بگذریم بیش از این چیزی نگوییم بهتر است کسی که این حکایات را می گوید و باور دارد نه حقیقت انسان را درک می کند و نه معنای رسالت و وحی و قلب و... را ( و نه توجهی دارد که چه می نویسد و چه می گوید )
چرا باید با بی دقتی... !!!؟
این به اصطلاح محققان هیچ فکر کرده اند که در باره چه کسی تاریخ نقل می کنند ؟ یا نه گمان کرده اند دارند داستانی تخیلی را نقل و روایت می کنند ؟!!
بهر حال انتظار این است که نویسندگان محترم اندکی بیشتر دقت کنند، و هر چه در هر کتابی دیدند بی توجه و بدون تحقیق و تدبر نقل نکنند تا عقاید امت اسلامی را - خدای نکرده - مخدوش سازند.