عاشقان دلشکسته
برای عرض ادب به پیشگاه امامان معصوم و پیشوایان ایمان و رستگاری علیهم السلام به عتبات عالیات مشرف شدیم اما فقط سعادت بی نهایت زیارت بارگاه نورانی و ملکوتی مولی الموحدین و امام المتقین علیه السلام بارگاهی که از بهشت هم روحبخش تر و دلپذیرتر است نصیبمان شد و از فیض مضاعف زیارت امام الشهداء مظلوم دشت کربلا علیه السلام و علمدار رشیدش ؛ به دلیل تفرقه امت اسلامی و عداوتهای دشمنان کینه توز شیعه ؛ محروم ماندیم و در باز گشت از این سفر پر فیض پیر مردی دلسوخته که عمرش را در سر سفره حسین علیه السلام و خدمت به نهضت عاشورایی سپری می کند شعری که زبانحال همه کاروان اعزامی بود سرودند که تقدیم می شود
با آرزوی رسیدن امت اسلام و همه شیعیان به وحدت و یکدلی و ریشه کنی نفاق و تفرقه از بین امت اسلام ؛ از خداوند می خواهیم که در فرج مولایمان حجه بن الحسن علیه السلام تعجیل فرماید . ان شاء الله تعالی .
فغان دل
ما کرب و بلای تو ندیدیم حسین جان بر درگهت آخر نرسیدیم حسین جان
ما اینهمه راه طی مسافت بنمودیم دل بهر تو از خانه بریدیم حسین جان
تا کحل بصر تربت پاک تو نمائیم از بار الم جمله خمیدیم حسین جان
ما را به حریمت نپذیرفته عزیزم افغان زدل زار کشیدیم حسین جان
ما لایق دیدار حریم تو نبودیم ما رو سیه و موی سپیدیم حسین جان
ما مهر تو از سینه مادر بمکیدیم ما دوست قدیم و نه جدیدیم حسین جان
جا دارد از این غصه و این قصه بمیریم بر درگه جودت نرسیدیم حسین جان
با عشق علمدار تو آرام ندیدیم آه از دل پر درد کشیدیم حسین جان
اعدای تو شاها به کمینند شب و روز زان روی به مقصد نرسیدیم حسین جان
نومید رجوع کرده به ایران شه خوبان ! دل از تو و عشقت نبریدیم حسین جان
حسین میرزائی
با آرزوی رسیدن امت اسلام و همه شیعیان به وحدت و یکدلی و ریشه کنی نفاق و تفرقه از بین امت اسلام ؛ از خداوند می خواهیم که در فرج مولایمان حجه بن الحسن علیه السلام تعجیل فرماید . ان شاء الله تعالی .
فغان دل
ما کرب و بلای تو ندیدیم حسین جان بر درگهت آخر نرسیدیم حسین جان
ما اینهمه راه طی مسافت بنمودیم دل بهر تو از خانه بریدیم حسین جان
تا کحل بصر تربت پاک تو نمائیم از بار الم جمله خمیدیم حسین جان
ما را به حریمت نپذیرفته عزیزم افغان زدل زار کشیدیم حسین جان
ما لایق دیدار حریم تو نبودیم ما رو سیه و موی سپیدیم حسین جان
ما مهر تو از سینه مادر بمکیدیم ما دوست قدیم و نه جدیدیم حسین جان
جا دارد از این غصه و این قصه بمیریم بر درگه جودت نرسیدیم حسین جان
با عشق علمدار تو آرام ندیدیم آه از دل پر درد کشیدیم حسین جان
اعدای تو شاها به کمینند شب و روز زان روی به مقصد نرسیدیم حسین جان
نومید رجوع کرده به ایران شه خوبان ! دل از تو و عشقت نبریدیم حسین جان
حسین میرزائی