تخلق به اخلاق الهی
تخلق خلیفه خدا به صفات الهى
بعد از این که روشن شد خدا «مستخلف عنه» است و این اوصاف را دارد، خلیفه خدا نیز باید به این امور متصف باشد. سعى خلیفه خدا این است که مردم،خدا را عبادت کنند; چنانکه در جبهههاى جنگ، شعارى که مسلمانان بهدستور رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مىدادند این بود: ما ماموریت پیدا کردهایم شما را از عبادت بتها به عبادت «الله» و از ذلتبه عزت منتقل کنیم» (14) . پس بعثت انبیا، ولایت اولیا و امامت امامان (علیهم السلام) براى این است که مردم بنده خدا باشند و براساس:
«یعلمهم الکتاب و الحکمة و یزکیهم» (15)
آنان معلم، مربى و مزکى مردمند.
همان طور که خدا براى تعلیم جوامع بشرى، سفره هستى را گسترده و انس و جن را براى عبادت آفریده، خلفاى الهى نیز این دو کار را، «خلافتا» و «نیابتا» و «مظهرا» دارند و همان طور که ذات اقدس اله در افاضه، غرض مادى ندارد آنان نیز در امتثال ماموریت الهى غرض مادى ندارند و سخن همه آنان این است که:
«و ما اسئلکم علیه من اجر ان اجرى الا على رب العالمین» (16)
ما از شما چیزى نمىطلبیم. اگر رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مودت عترت طاهرین (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) را به عنوان اجرت خواست و فرمود: «لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى» (17) این اجر هم در حقیقت، صراط مستقیمى است که پیمودن آن به سود خود انسان است.
آنان گرچه نسبتبه خدا فقیر صرفند; اما نسبتبه مادون او غنى و از همه چیز بى نیاز هستند. سخن آنها در سوره «انسان» این است که: «انما نطعمکم لوجه الله» (18) اطعام، تنها این نیست که اهلبیت(علیهمالسلام) نان افطارى را به مسکین، یتیم و اسیر مرحمت کردند; زیرا در ذیل آیه «فلینظر الانسان الى طعامه» (19) از امام صادق (صلوات الله و سلامه علیه) رسیده است که انسان باید نگاه کند ببیند علمش را از چه کسى مىگیرد (20) . آنچه در ذیل این آیه وارد شده، نشانه آن است که همه آیاتى که درباره طعام انسان نازل شده، اگر قرینه بر اختصاص به طعام مادى نداشته باشد هم ناظر به طعام مادى است و هم ناظر به طعام معنوى.
اگر این آیه شامل دو قسم طعام است، آیات دیگر هم شامل این دو قسم مىشود; مانند آب که بر دو قسم است: آبى که از چشمه و چاه مىجوشد یا از آسمان نازل مىشود; و آبى که آب زندگانى یعنى علم و معرفت است. زمین، براى طعام مادى و زمینه و استعداد، براى طعام معنوى است. بنابراین، طعام به استناد این روایتبر دو قسم است: طعام ظاهر و طعام باطن; و اطعام کنندهها، که عترت طاهرین (صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین) هستند هم طعام ظاهر مىدهند; چنان که در باره مسکین، یتیم و اسیر این کار را کردند و هم طعام باطن را عطا مىکنند که علوم و معارف است. وجه الله
همان گونه که خدا هیچ هدف زاید بر ذات ندارد; چون خود، هدف استخلفاى الهى نیز هیچ هدفى ندارند; چون خود، البته نسبتبه مادون نه نسبتبه مافوق هدف هستند; زیرا فرمودند:
«انما نطعمکم لوجه الله»
ما براى «وجه الله» اطعام مىکنیم; در حالى که خودشان بر اساس روایات، «وجه الله» و «وجیه عند الله» هستند.
مفسر، آیه مزبور را به انضمام نصوصى که دلالت دارد بر اینکه آن ذوات نورانى وجهاللهاند تحلیل مىکند و به این صورت نتیجه مىگیرد که سخن علىبن ابىطالب، فاطمه زهرا، حسن مجتبى و حسین شهید (صلوات الله وسلامه علیهم اجمعین) این است که ما «وجه الله» هستیم و چون وجه الله هستیم هم مظهر «رازق» و هم مظهر «هو العلیم و المعلم» هستیم.
پس خلیفه خدا دو پیام دارد:
1. نسبتبه مادون مىفرماید:
«انما نطعمکم لوجه الله»
«و ما اسئلکم علیه من اجر ان اجرى الا على رب العالمین».
2. نسبتبه ما فوق خود که عبد محض اوست، مىگوید:
«انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا» (21)
و خوف آنها مانند رجایشان بیش از خوف و رجاى دیگران است; چنان که علم و معرفت و عبادت آنان نیز بیش از علم و معرفت و عبادت دیگران است; زیرا همه اینها جزو شئون هستى یک موجود است، اگر اصل هستى یک موجود به کمال بار یابد، شئون آن هم به کمال بار مىیابد.
بنابراین، تهذیب روح و رعایت اصول اخلاقى مىتواند بازده خوبى داشته باشد. این سخنان بلند در «طهارة الاعراق» ابنمسکویه (22) ومانند آن نیست. چون این بزرگوار مىگوید ما بسیارى از این مطالب را براى حفظ حرمت ارسطو و حق شناسى از وى نقل مىکنیم (23) و در سخنان ارسطو، این سخنان بلند نیستبلکه در حکمت متعالیه متبلور است که گذشته از آنکه از فضایل حکمت مشاء و فواضل حکمت اشراق برخوردار است وامدار عرفان ناب عارفان ولایى، چونان سید حیدر آملى و دیگر پرچمداران ویژه معرفتخدا و اسماى حسنى و صفات علیاى الهى است.
پىنوشتها:
1. سوره ذاریات، آیه 56.
2. سوره ذاریات، آیه 56.
3. سوره طلاق، آیه 12.
4. سوره ذاریات، آیه 57.
5. همان، آیه 58.
6. سوره یونس، آیه 18.
7. سوره انفال، آیه 75.
8. سوره انعام، آیه 28.
9. سوره انبیاء، آیه 22.
10. سوره علق، آیه 5.
11. سوره نساء، آیه 113.
12. سوره الرحمن، آیه 1 3.
13. سوره ابراهیم، آیه 8.
14. امیرالمؤمنین (علیه السلام) به بخشى از این اهداف اشاره مىکند: (نهج البلاغه، خطبه 147).
15. سوره بقره، آیه 129.
16. سوره شعراء، آیه 109.
17. سوره شورى، آیه 23.
18. سوره انسان، آیه 9.
19. سوره عبس، آیه 24.
20. تفسیر برهان، ج 4، ص 429، ح 1.
21. سوره انسان، آیه 10.
22. احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه (230-421) فیلسوف و پزشک نامور اسلامى که در طب علمى و عملى، لغت، ادب، فنون شعر، کتابت، منطق، ریاضیات و به ویژه در علم اخلاق شهرت بسیار داشت. از آثار اوست:ترتیب السعادة،تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق، جاویدان خرد، آداب الفرس والهند، تجارب الامم و تعاقب الهمم.
23. تهذیب الاخلاق، ص 24، 94.
منبع :مبادى اخلاق در قرآن کریم ؛ تفسیر موضوعى قرآن کریم ، حضرت آیة الله جوادى آملى ؛جلد دهم مرکز نشر اسراء