حسد
در حدیثى از رسول خدا صلی الله علیه و آله مىخوانیم:
1. «الحسد یاکل الحسنات کما تاکل النار الحطب; حسد حسنات را مىخورد همان گونه که آتش هیزم را مىخورد». (1)
2- همین معنى به صورت شدیدترى از امام باقرعلیه السلام و امام صادقعلیه السلام نقل شده است، مىفرمایند:
«ان الحسد یاکل الایمان کما تاکل النار الحطب; حسد ایمان را مىخورد همان گونه که آتش هیزم را مىخورد». (2)
3- در حدیث دیگرى از امام امیرمؤمنان آمده علیه السلام است:
«الحسد شر الامراض; حسد بدترین بیمارى اخلاقى است». (3)
4- از همان حضرت نقل شده است که فرمود:
«راس الرذائل الحسد; سرچشمه صفات رذیله حسد است». (4)
5- و نیز از همان حضرت در یک تعبیر کنایى آمده است که فرمود:
«لله در الحسد ما اعدله بدء بصاحبه فقتله; آفرین بر حسد! چقدر عدالتپیشه است، نخستبه سراغ صاحبش مىرود و او را مىکشد»! (5)
6- باز از همان حضرت نقل شده که فرمود:
«ثمرة الحسد شقاء الدنیا و الآخرة; میوه رختحسد شقاوت دنیا و آخرت است»! (6)
7- در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السلام آمده است:
«آفة الدین الحسد و العجب و الفخر; آفت دین و ایمان(سه چیز است) حسد و خود بزرگ بینى و فخرفروشى». (7)
8- امام صادق(علیه السلام ) مىفرماید:
هنگامى که موسى بن عمرانعلیه السلام با خدا مناجات مىکرد چشمش به مردى افتاد که در سایه عرش الهى قرار داشت، عرض کرد: «یا رب من هذا الذى قد اظله عرشک; خداوندا این کیست که عرش تو بر سر او سایه افکنده است؟!» فرمود: «یا موسى هذا ممن لم یحسد الناس على ما آتاهم الله من فضله; اى موسى! این از کسانى است که نسبتبه مردم در برابر آنچه خداوند از فضلش به آنها ارزانى داشته، حسد نورزیده». (8)
9- در حدیث دیگرى از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مىخوانیم:
«ستة یدخلون النار قبل الحساب بستة; شش گروهند که قبل از حساب الهى وارد آتش دوزخ مىشوند به خاطر شش چیز»!
«قیل یا رسول الله من هم؟; عرض کردند اى رسول خدا! آنها کیانند»؟
«قال: الامراء بالجور، و العرب بالعصبیة، و الدهاقین بالتکبر، و التجار بالخیانة، و اهل الرستاق بالجهالة، و العلماء بالحسد; زمامداران به خاطر ظلم و بیدادگرى، عرب به خاطر تعصب، کدخدایان و خانها به خاطر تکبر، تجار به خاطر خیانتبه مردم، روستاییان به خاطر جهل و دانشمندان به خاطر حسد»! (9)
10- این بحث را با حدیث دیگرى از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به پایان مىبریم(هر چند احادیث در این زمینه بسیار است) فرمود: «انه سیصیب امتى داء الامم! قالوا: و ماذا داء الامم؟! قال: الاشر و البطر و التکاثر و التنافس فى الدنیا، و التباعد و التحاسد حتى یکون البغى، ثم یکون الهرج! ; به زودى بیمارى(بزرگ) امتها، امت مرا فرامىگیرد! عرض کردند: بیمارى(بزرگ) امتها چیست؟ فرمود: هوسرانى و عیاشى و فزونطلبى، مسابقه در دنیاپرستى، اختلاف و نفاق و حسد نسبتبه یکدیگر و سرانجام به ظلم و ستم و سپس به هرج و مرج مبتلا مىشوند»! (10)
- المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه 325.
2- اصول کافى، جلد 2، صفحه306، حدیث 1 و 2.
3- غررالحکم، شرح فارسى، جلد 1، صفحه 91.
4- همان.
5- شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 1، صفحه316; بحارالانوار، جلد 70، صفحه 241.
6- غررالحکم.
7- المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه327.
8- بحارالانوار، جلد 70، صفحه 275.
9- المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه327.
10- همان مدرک، صفحه326.
منبع : وب سایت مؤمنین